کتاب ادب الطبیب – باب دوم

گفتاری در تدابیر و سیاست که لازم است طبیب برای خود هر روز اجرا کند:

ما گوییم: برای طبیب شایسته است که بعد از آنکه آنچه ذکر کردیم،لازم است که هر روز که او منافذ خود را از مواد دفعی تمیز کند، مثل پاک کردن بینی و چشمان و شستن دهان و در این منافذ از فضولات بدن زیاد نمی ماند مگر به زیاد خوردن غذا و نوشیدنی و بدی ترتیب خوردن آنها، پس نافعترین چیزها در تزکیه حواس تعدیل خوردن و نوشیدن است.

و نیز شاسته است که طبیب در مجالس فضلا و ادبا حضور یابند و از آنها ادب یاد گیرد ولی امور از ادب نیست:

1)تف کردن 2) آب دهان انداختن 3) پا دراز کردن 4) بدراه رفتن و مشابه اینان و همه این امور که باید طبیب از آنها دوری کند و سر خود را نپوشاند و انجام این امور واجب است که دوری کند.

بعد از این لازم است که مسواک به دهان بزند تا دندانهایش برق زند و دهان خود را خوشبو و لثه ها را محکم کند با سعد کوفی و اذخر و از عود کم گیرد و مضمضه کند تا دهانش خوشبو شود و تقویت معده و مغز کند و نیز مصطکی هم همین عمل را کند  جالینوس گفته : « هرگاه مردی دهانش بدبو شود باید علاج کند تا بو کم شود و آنرا کم کند با  «قی» کردن و استفراغ و اسهال و نوشیدن دارو و بعد از این هر روز در دهانش  فرنجمشک و سازج کند و نیز مواد خوشبوی دیگر و تا این کار را نکرده از منزل خارج نشود. پس واجب است که بعد از این کار به خوشبو کردن سایر اعضا خود بپردازد(113↓) تا آنها بد بو ندهند و بوی بد از آنها زایل شود مثل توتیا جهت بوی مرغابی و ذرایر که همه بوها را زایل می کند. و نیز لازم است که مواد فضله را مثل موی سر و صورت و ناخن های بلند را کوتاه و تمیز کنند. آنچه که طبیب باید به لباس خود توجه کند.

1)آنچه نافع است مثل لباس نرم و گرم در زمستان و نازک و نرم و در تابستان

2) نزد افراد خود زیبا و نیکو باشد و از خارج از عرف طبقه خود نپوشد چون طبیب خادم سلطان نیاز به پوشش و مواد خوشبو بیشتر از طبیب مردم عادی دارد.

3)بر طبیب واجب است که همه حواس خود را جمع کند و جز در جلب نفع بیمار و دفع ضرر حواس خود را بکار نبرد پس اگر صحبت از علم و تحصیل کند و الفاظ مکروه را نشنود و لازم است که در الفاظ خود دقت کند بخصوص در مجالس ملوک و سوالی نکند مگر در امر خودش او را کمک کند و جواب ندهد مگر از او سوالی کنند.

و نیز لازم است در حراست چشمانش و او به حرمتی که برای او محرم نیست ننگرد، نگاهی که از روی غنا باشد و کوشش کند که دائما نگاه به کتب طبی کند و در دیوانهاهای شریعت بنگرد چون کتب شریعت قوام آورنده اخلاق او است و باعث اعمال نیکو می شود و کتب طبی باعث کسب علم طبی برای او می شود و واجب است بر طبیب که از  گوش خود حراست کند و با افراد جاهل بحث نکند و گفته های افراد شرور گوش ندهد و کسانی که مذهب پست دارند گوش ندهد و خود را از مجالس آنها دور کند و با آنها مخلوط نشود و با آنها بحث نکند تا جای ممکن تا مذاکره با اهل فاضل برایش مهیا شود و گرنه تنها ماندن و خلوت با درس بزرگترین هم نشینی برای او است.

و نیز بر طبیب لازم است که در بقیه حواس نیز حراست کند و خود را از بوهای مکروه  و مفسده دور کند یا انجام اعمال مفسده برای بدنش پرهیز کند (114↓) و لازم است که بکوشد در تعدیل هوای خانه و مجلس خود و از هوای فاسد دوری کند مثل دود  مسگرها و حمام یا جای تجمع آب گندیده یا دباغی پوست.
برطبیب لازم است که ساعات شبانه روز خود را تقسیم کند بر حسب حاجات و مصالح خود و بکوشد که وقت خواب کمترین وقت باشد و بر حسب میزان حاجت وی باشد و اعمال در موقع بیداری انجام می‌شوند بنابراین واجب است که زمان بیداری بیشتر از خواب باشد و زمان اجرای هر کاری بر حسب روال آن کار باشد.

مثال این اولین کاری که  لازم است فرد  عاقل انجام دهد بعد از برخاستن از خواب، نظافت جسم خود را و حواس خود را و آنچه بگوید و آن نماز است چون شکر منعم و اقرار به وحدانیت خدا و خشوع در برابر حق علت هر خیر در زندگی است و این کار واجب عقلی و شرعی است و ریشه‌کنی عیوب بدن با پاک شدن قلوب و پاکی از گناهان است و باعث جواب گرفتن دعاها، پس اولین کار نماز است که در شب نیز انجام گیرد، بعدا بر طبیب لازم است که بعد از اتمام نماز به خواندن کتاب شریعت روی کند که امر به خیرات است و او را به کارهای صالح بر می‌انگیزد.

بعد به ترتیب به کتب طبی بر حسب ترتیب قدمت از قدما شروع کند چون خواست برای بیماران بیرون رود، برگردد و نماز صبح را به جای آرد و از خدا بخواهد که او را به اتمام رساند و شفا بیمار را به دست او دهد بعد با نیت پاک به سوی بیماران که به انواع مکروهات دچارند، خارج شود، پس حمد خدای کند برنعم زیادی که خدا به وی داده و از خدا بخواهد که بر خوب شدن آنها کمکش کند چون بر سر بیمار رسید(115↓) از حال او بپرسد و از اخبار او آگاه شود و به وی وعده خوب شدن بدهد و بگوید: « انشاالله خوب می شوی».

اگر بیمار یا خدمه او می‌فهمند برایش غذا و دارو توصیه کند و حتی برای آنها ثابت کند که این برای او خدمه بهتر و سالمتر است. و اگر کمک خواست برای بیمار با دست خود به اصلاح آن چه محتاج است همت گمارد.

پس اگر این هم برایش مهیا نبود، چیزی برایش وصف نکند چون که سکوت او برای بیماریی که کمک کن ندارد و از خطای بیمار ایمنی نیست، این سکوت برای بیمار و طبیب اصلح است که بعد از آنکه عیادت بیماران فراهم شد واجب است بر او در یک مکان مرسوم آنها را ملاقات کند و در این جلسه باید کنار شخص بیمار نشیند و جویای حال او شود.

در اینجا دربارۀ اینکه چگونه جویای حال مریض باشد یا نباشد و اینکه چگونه شایسته نیست که در خدمتشان باشد صحبت نمی کنم چون که در این باره یک به یک در یابی که آن را به نام خودش است و به لطف در آینده شرح خواهم داد.

اما پزشک باید اخلاق خودش را نرم کند و بتواند خستگی بیمارانش را تحمل کند و سخنان آن را به خوبی گوش دهد بدون آنکه مدارکی را جمع کرده باشد،  اما بر او است که آنچه را از سخنان بیمارش می شنود را به دست می‌آورد و آنچه باعث بهتر شدن حال بیمارش میشود و بدست آورد و آنچه باعث بهتر شدن حال بیمارش می شود  را کسب کند و به جز آن فکر نکند .

و اشکالی برای پزشک ندارد که بیمار را از شکایت زیاد منع کند زمانی که زجری می کشد ظاهر باشد، شاید به خاطر آنکه آنچه در کلامش می آید علائمی باشد که طبیب با آنها استدلال می‌کند و از آن نفع می‌برد و با آنها بر درستی بیمار به شهادت می دهد و لازم است برای طبیب که در کردار خود رحم داشته باشد و این جزء تقوا و ترس از خدای بزرگ امکان نداردو اگر طبیب چنین شد جز راستی از وی شنیده نمی‌شود و کاری جز خیر انجام نمی‌دهد و چون از حوائج مردم فارغ شد، باید آنچه برای مساله جسم بی نیاز است انتخاب کند از حمام گرفتن و خوراکی و نوشیدنی و بعد برحسب طبیعت وی آنها را تعدیل کند چه برحسب  مقدار و چه کیفی و چه بر حسب زمان و مکان و اگر نیاز به غذا خوردن با دیگران باشد نباید در خوردن و نوشیدن آنچه اطرافیان بیمار گوید، پیروی کند بلکه راه و امری طبیعی را پیروی کند به مقدار حاجت و نیازمند بر حسب لذت چون او معلم دیگران است(116↓) .

در این مورد فقط می‌تواند از غذایش بچشد یا از آب آن بمکد و برای طبیب بهتر آن است که با نوشندگان شراب همنشین نشود، چون زمان وی ضایع و مکان و منزلت وی افت می کند و نیز باید از همنشینی با افراد شرور دوری کند و از زیاد مزاح کردن چون باعث نشاط جاهلان و افراد وقیح بر وی میشود.

شایسته نیست برای طبیب که جذب زنان شود مگر نه نزد عامه و بزرگان از چشم می افتد و صلاح نیست برای طبیب که در تجارت جهت کسب مال عملی انجام دهد، مگر نه از علم دور افتاده و باعث خسارت وی میشود و شایسته نیست برای طبیب که به لعب و لهو مشغول شود مگر نه  خفیف و پست می شود. و نیز شایسته نیست برای وی که زیاد اظهار لطف و مهربانی کند چون او از این خلق شده و زیبنده  او نیست که حسد ورزد چون از چشم همه می‌افتد و شایسته است برای طبیب چون خواست نبیذ بنوشد آنقدر اندک بنوشد که فقط نفع ببرد و بیش از آن را یک بار ننوشد بهترین اوقات نوشیدن شراب اول شب است و بعد از هضم غذا تا کمک به جذب غذا کند و حرارت کبد معتدل کند و تصفیه غذا و ایجاد خون، چون شراب نزدیک ترین اشیا در تولید خون است. لازم است در نوشیدن آب و شراب آنچه موافق وی است به صورت گیرد و اندک اندک باشد و طبق انچه اهل علم گفته اند ولی نباید یکباره بخورد یا یکباره کنار گذارد بلکه  موقع خواب اندکی بنوشد.

این مقدار مطالبی که جهت اصلاح جسم طبیب گفتم همان طور که جهت اصلاح نفس او را در باب  قبل گفتم که کفایت می کند.