کتاب ادب الطبیب –باب نهم:

آنچه برای سالم و بیمار واجب است که از طبیب قبول کنند

من می‌گویم: برای کسی که طبیبی برگزید و فضیلت او را درصنعت تایید کرد و در امانت داری او را کامل دانست و نصیحت و مهربانی او را در تدبیرش با خلوص دید، واجب است در جلوی او تسلیم نشیند و قول و عمل او را تایید کند و از مخالفت با او دوری کند و اگر کوتاهی در فضیلت او در رشته اش پیدا کرد دلیلی بر ناتوانی او از بهتر بودن او بداند و هر کس از این برتری کوتاه ماند، واجب است که از خداوند قادر التماس کند و طلب رفع ناتوانی خود را کند و از این روش عدول نکند و نیز امانت با علم دفع کننده هوی و هدایتگر به سوی حق است.

پس هر کس به علم خود را سپرد و امانت داری خود را آشکار کرد واجب است که حق را نزد او بیابی و واجب است که از امر و نهی وی تبعیت کنی و او را امام و پیشرو به سوی حق و هدایت و مصالح بگیری و هر کس از امر و نهی او عدول کند به تحقیق امر به سوی باطل رغبت می یابد و بدرستی که حق و صواب از دو جهت آفت او را تهدید می‌کند1) از به دست آوردن حق و کمی خبرگی در صواب بنابراین چه بسا فکر می‌کند که حق را به دست آورده در حالی که به دست نیاورده و چه بسا فکر می‌کند که آن را درک کرده در حالی که حق را درک نکرده است.

2) طالب حق چه بسا راهی که به سوی حق می رسد طولانی باشد و در این راه او را شبه فرا گیرد و دچار ضجر و ملامت شود و صبر نکند تا به راه‌های دیگر افتد اما اگر شبه را از خود ببرد، به حق می رسد و با از بین رفتن شبه حق را درک خواهد کرد.

اگر این دو درجه آفت بر طالب حق بیاید واجب است  از آن دوری کند یا با اختیار خود یا به غیر آن با کمک اهل خبره و اگر در آنچه ما ذکر کردیم در هر قول و معنایی کوششی کند به حقیقت دست می یابد و حقیقت همان صنعت طب است و صواب کسب علم و عمل به آن جدا سخت است.

بدون شک خبر گیرنده محتاج به صدق گفتار های طبیب است گرچه این برای عامه مردم ممتنع است ولی یکی از بهترین امور برای عموم و طبقه متوسط اگر به اطباء نیاز داشتند مثل حاجت خواص به طبیبان، آن است که این راه را اختیار کنند و به آن، آنست که با فاضل ترین زمان خود بنگرند و به ثقه و عالم ترین آنها در سرزمین خود بنگرند که آنها را به چه علت مدح می کنند و بر چه اساس اعتماد به آنها می کنند، پس اینان نیز همانگونه به این طبیب فاضل اعتماد کنند و از او اطاعت کنند و مخالفت نکنند.

و تبعیت از اینکه مشهورترین اطباء هستند واجب است و آن به این سبب است که بقیه علمای طب از این طبیب حکایت دارند و از کسانی که به دست این فرد عافیت یافته و از او تعریف زیاد می کنند پس این دلیل بر سعادت فی النفسه وی است و برکتش بر بیماران و علمش به آنچه او عمل می‌کند و اگر زمان طولانی از خود جدا شد پس واجب است که با آن طبیب مخالفت شود و به زودی آنچه مایه مخلطه (مسایل مبهم) بدی فهم است، حاصل می شود پس واجب است که به کل از این طبیب دوری کند و مشاوره با او را ترک کند.

بنابراین در آنچه که ما ذکر کردیم شاهد بودیم که دلیل بر راستی گفتار ما است و این تنبیه به صواب و دوری از خطا است که من اینجا ذکر کردم.

از جمله من شاهد بودم طبیبی در حلب که به طب  از حاذق بود و او اشاره به کبد بیماریی  کرد که به یک دانق رواند با آب رازیانه خیسانده و سکنجبین بگیرند، اما پرستار اسم رواند را اشتباهی زراوند فهمید و یک دانق زراوند خرید و به بیمار با اکراه داد و بیمار آخر روز فوت کرد، چون مقدارش زیاد تر از آنچه که باید بنوشد، بود چون این روش را بررسی کردند، طبیب را بری کردند و پیام رسان و داروخانه را چون بدون قصد بودند بری کردند  ولی پرستار را هلاک کردند و نیز یک مورد دیگر که بین اسم ها به غلط افتاده، بین اسم افیون و افتیمون بود و مثال های آن زیاد است.

بنابراین شایسته است که طبیب جهت بیمار بسیار تفقد کند یا از پرستارش، اگر می خواهد که او را مجبور به قبول دستوراتش کند وگرنه پرستار مخالفت می‌کند، برای درست اجرا کردن عوامل اوامر او خلوص در کارش را بررسی کند.

برای همین است که میگویم برای کسی که میخواهد طبیب را اطاعت کند لازم است که در به دست آوردن طبیب حاذق تفقد کند که آیا طبیبی که به دست آورده ایم از فضلا است  و ملتزم به واجبات است و از آنچه نهی شده در قید اجرا است.

پس اگر چنین کسی پیدا کرد، که باید از او اطاعت کند و نفس و جسم خود را در اختیار او نهد ولی اگر فهمید که او به چیزی امر میکند که نباید انجام شود، نباید اطاعت او کند چون طاعت حق را کراهت دارد و هوی و لذت خود را اطاعت می کند و اطاعت از آن طبیب ساقط می شود.

کسی که به طبیبی اعتماد دارد، توجهی به نظر خود ندارد و به رأی و نظر طبیب توجه دارد و شایسته است که به توصیه هایی در این مورد توجه کند و آن این است که با پزشکی دیگر به مشورت بپردازد چراکه همواره دو پزشک در حرفه خود به یک شکل عمل نمی کنند و اینکه یکی بر دیگری برتری دارد پس اگر به یکی اعتماد ورزید و بر پزشک بهتر اعتماد کند قطعاً اشتباه کرده و اگر به آن اعتماد کند و سپس به نظری غیر از آن عمل کند کاری ناپسند و زشت انجام داده و برای کسی که علاقه مند به مشورت است مانعی نیست که با دو یا سه پزشک مشورت کند اما این کار باید به گونه ای انجام شود که همگی جمع باشند تا دربارۀ حقایق گفت و گو و تفحص کنند تا اینکه به جواب درست برسند و بر آن متفق شوند و این گونه درک حقیقت آسان تر خواهد شد.

و بدان آنچه که از اشتباه و فراموشی ترا بری می کند و باعث عافیت نیکی می شود برای مشاوره و خود طبیب هر دو آن است که آنچه طبیب مشاوره از دارو گفته بنویسند بعد از مشاوره و اطمینان پیدا کنند و آن را بیشتر کنند با جمع کردن نظر پزشک معالج با اصلاح داروهایش یا اصلاح آنچه که درحضور بیمار تصمیم گرفته و آن اندازه گیری کمیت دارو و نظارت در کوبیدن و الک کردن دارو یا معجون سازی و یا پخت آن داشته باشد و اگر این وارد شدن طبیب بر بیمار و تدبیر ساخت دارو نباشد در اصلاح دارو در منزل و کار پرستار، باعث بدحالی بیمار و بد نامی پزشک می شود.

و به تحقیق چندبار دیده ام که درست کردن آبجو، در پوست کندن و پخت آن و اندازه گیری و مقدار آتش آن انواع فساد و خطا ایجاد شده و برایم ممکن نیست آن را (مثل کنم) که از طرف پرستار سرزده و پزشک نمی‌داند و بیمار ضررش را دیده و باعث فساد تدبیر طبیب شده و آبجو از جمله اشیایی است که هزاران نفر مردم در منازل خود درست میکنند، مثل انواع حبوبات و معجون های دیگر و در ساخت آن هیچ شرایط خاصی نمی‌خواهد مثل پختن بعضی حبوبات کوچک و بزرگ، و نیز بعضی داروهای کوبیده لطیفه یا بلغور و نیم کوب و نیز بعضی پختنی هایی که برای بیمار آنها را می پزند من نمی توانم بشمارم که چند بار این خطاها را دیده ام که اجرا شده بنابراین شایسته نیست برای کسی اطمینان پیدا کند در ساخت دارو در منزل یا به دست پرستار که طبیب نباشد یا شاگردان طبیب یا داروسازی که به آنان اعتماد کرده است.

همانگونه که در این باب ذکر کردم جملاتی از وصایایی  که افراد سالم از آن نفع می‌برند و بیمارانی که از طبیبان خود قبول می کنند، من هم به حق این وصیت عظیمه با منافع زیاد آن را و خطایایی که از هر جهت خطر آن کوچک نیست، گوشزد می‌کنم که آن سرپوشی بیمار و پرستار آنها است از طبیبی که از آنچه اتفاق افتاده درخطای ساخت دارو و در کشف این خطا برای طبیب منافع و فواید زیادی نهفته است چون باعث تلافی تفریطی و اصلاح آن خطا می شود، بر هر عاقلی واجب است که حادثه ای اتفاق افتاده بر طبیب  خود کتمان نکنند و نه کاری که کرده چه از روی قصد یا سهو باشد (سرپوشی نکنند)