مرآت العقول

باب26) اکل الرجل فی منزل اخیه بخیر اذنه

  • ابوعلی الاشعری از محمد بن عبدالجبار از صفوان بن یحیی از عبدالله بن مسکان از محمد حلبی که گفت: « از امام صادق(ع) پرسیدم از این آیه «لیس علیکم جناح ان تاکلوا من بیت تکم او بیوت آبائکم» و گفتم معنی با از دوستانتان یعنی چی؟ فرمود: « یعنی مردی است که داخل خانه دوست خود می شود بدون اجازه وی و از آنچه که در خانه اش است می‌خورد».
  • از عده‌ای از یاران ما از احمد بن محمد بن خالد از پدرش از صفوان از موسی بن بکر زراره از امام صادق(ع) که فرمود: « آنان کسانی هستند که خدا در این آیه فرموده بدون اجازه از خرما و خورش و غیره می خورند و نیز زن از منزل همسر خود بدون اجازه او می‌خورد اما غیر از این غذاها دیگر نه ( دست نمی‌زنند)».
  • از عده ای از یاران ما از سهل بن زیاد از احمدبن محمدبن ابی نصر جمیل بن دراج از امام صادق(ع) که فرمود: « برای مرد حق آن است که بخورد و ببخشد و برای دوست خوب آن است که در منزل برادر خود بخورد و ببخشد».
  • محمد بن یحیی از احمد بن محمد از محمد بن خالد از قاسم بن عروه از عبدالله بن بکر از زراره که گفت: « از امام صادق(ع) یا باقر(ع) پرسیدم از این آیه «لیس علیکم جناح تاکلوا…..» فرمود: « یعنی اشکالی بر تو ندارد که غذایی بخوری یا پذیرایی شوی از آنچه در ملک آنها است و رو باز است اما فاسد نشده».
  • علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از امام صادق(ع) دربارۀ آیه«او ما ملکتم مفاتحه » فرمود: « مرد برای کسی که وکیل است در مالش میتواند بدون اجازه وی از آن بخورد».
  • علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از هشام بن سالم که گفت: « با ابن ابی یعفور بر خانه امام صادق(ع) وارد شدیم و او جماعتی را به ناهار دعوت کرده بود، چون غذا خوردیم و با ما نیز عده ای بودند که غذا می خوردند و من از همه کوچکتر بودم، حضرت(ع) به من فرمود: « بخور، مگر نمیدانی که دوستی مرد با برادرش به خوردن از غذای او شناخته می‌شود».
  • محمد بن یحیی از احمد بن محمد بن عیسی از عمر بن عبدالعزیز از مردی از عبدالرحمن بن حجاج که گفت: « با امام صادق(ع) غذا می‌خوردیم، پس برای ما کاسه‌ای از برنج آوردند و ما عذر آوردیم (که نخوریم) پس فرمود: « چه چیز باعث شده، به درستی که دوستدارترین شما برای ما آنهایی هستند که نزد ما غذا می‌خورند» عبدالرحمان گفت: « پس کاسه را برداشتم و از آن خوردم» حضرت(ع) فرمود: « بلی حالا شد» و برای ما حدیثی فرمود که« برای رسول خدا(ص) کاسه ای از برنج هدیه آوردند از مردم انصار، پس سلمان و مقداد و اباذر را دعوت فرمود و آنها از خوردن ابا کردند فرمود: « چه چیز باعث شد چنین کنید، دوست دارترین شما پیش ما آنان هستند که بهتر نزد ما غذا بخورند» پس آنها خوب خوردند، بعد امام(ع) فرمود: « خدا آنها را رحمت کند و از آنها راضی باشد و درود بر آنها باد».
  • محمد بن یحیی از احمد بن محمد حسن بن محبوب از یونس بن یعقوب از عیسی بن أبی منصور که گفت: « نزد امام صادق (ع) غذا می‌خوردم پس جلوی من کباب گذاشت فرمود: « ای یحیی، عبرت بگیر که دوستی مرد به خوردن غذای برادرش است».
  • علی بن محمد بن بندار از احمدبن عبدالله از عده ای از یاران ما از یونس بن یعقوب از عبدالله بن سلیمان صیرفی که گفت: « با امام صادق(ع) بودیم و جلوی ما غذا گذاشت و در آن کباب بود و چیزهای دیگر، بعد کاسه پر از برنج آوردند و با ایشان از آن خوردیم» فرمود: « بخور» گفتم: « خوردم» فرمود: « بخور که دوست داشتن مرد به برادرش به انبساط وی در غذایش معلوم می شود» بعد با انگشتانش از کاسه لقمه‌ای گرفت و به من فرمود: « به خاطر خوردن آن بعد از آنچه خوردی» و من هم آن لقمه را خوردم».
  • احمد بن عبدالله از اسماعیل بن مهران از سیف بن عمیره از ابی المعزا العجلی که گفت: « نزد امام صادق(ع) آمد و او می خواست به سوی مکه برود، پس امر کرد سفره ای اندازند جلوی ما و فرمود: « بخورید» ما هم خوردیم بعد فرمود: « میخواستم ثابت کنم که می گویند دوستی قومی به خوردن آنها شناخته می‌شود» مرد گفت: « ما از آن غذا خوردیم و بعد کاروان رفت».
  • حسین بن محمد از معلی بن محمد از حسن بن علی از یونس بن ابی الربیع که گفت: « امام صادق(ع) مرا دعوت به غذا کرد و برای ما آورد» و فرمود: « بفرمایید بخورید،» مرد گفت: « عده ای کوتاه آمدند، حضرت(ع) فرمود: « بخورید که مودت مرد به برادرش در خوردن ثابت می‌شود» مرد گفت: «پس ما خوردیم تا گلویمان را گرفت آن طور که شتر را می گیرد».