فارسي: ترب، تربيزك

علمي:Raphanus sativus   Cocholearia armoracia

انگليسي: Cultivated Radish، Radish

عربي: فجل ( از صيدنيه، قرابادين، ابن بيطار و بديعي)(56)

ريشة آن داراي گلوكوزيدي است كه بر اثر تجزية آن به اسانس و رافانول تبديل مي شود. داراي86% آب ، كمي قند، موادچرب18% و مواد ازته و اسيدفسفريك و جزيي مواد نشاسته و ويتامينC,B است.

دانه داراي مادة به نام سولفورافن است(به فرمول كه حالت مايع دارد و در آب و متانول و كلروفرم حل مي شود ولي در اتر دوپترول حل نمي شود). طعم تند آن مربوط به ماده اي به نام سنه ول است.( كه يك نام كلي براي موادي كه ايزومر اترسولفوسيانيك است)(8)

ازواريتة قرمز آن مادة سي نين و ازواريتة قرمز زرد آن پلارگونين جدا شده و در هر صد گرم آن: آب94%+ پروتئين1%+ مواد چرب1/0%+ قند6/3% و خاكستر8/0% و كلسيمmg30 و فسفرmg31 و آهنmg1 و سديمmg18 و پتاسيمmg322 و ويتامينها مقدار جزيي است.(7)

ترب وحشي داراياسيدآمينه سولفوردار،S متيلL سيستئين سولفوكسيد است(59) و به قولي داراي فنيل اتيل ايزوتيوسيانات، املاح معدني و گلي كوزيدسي نين و پلارگونين را فانول و سنول است.(61)

و به قولی دیگر دارای 4 متیل تیوبوتینیل گلوکوزینالات، گلوکز براسین و سینگرین و گلوکزرافانین است.(73)

گياهي است يك ساله، چهل سانتي، داراي برگهايي با پهنك منقسم به قطعات نامنظم و سطح برگهاي آن كاملاً بي كرك، پوشيده از كركهاي خشن، گلها به رنگ سپيد، زرد روشن يا آبي روشن، ريشه متورم خيلي بزرگ سپيد يا سياه( و در بعضي انواع قرمز و كوچك) ریشه یک یا دوساله، نازک، دسته گل حاوی 30 گل با دمگل2-1 سانتی پوشیده ازموئینه.(59و8)

ميوة آن خورجيني است كه در آن دانه هاي ترب به رنگ زرد يا سياه قرار دارد. قوة رشد بذرها كمتر از چهار سال است.(7)

 

1-ترب معمولي مشروح در بالا كه در همه جا پرورش مي يابد.

2-ترب سياهR. niger يا زمستانه كه به انواع ترب سياه دراز، گرد تابستانه، قرمزچيني كه بيشتر در پائيز برداشت مي شود(7و8)

3-a.acantho formis با ريشة بزرگ، گاهي به 50 سانتي مي رسد با وزن يك كيلويي، معمولاً ورقه هاي آنرا به صورت خام يا پخته با نوعي سس به نام شوير مي‌خورند.

4-R. caudatus به ارتفاع50-30سانتي و ميوة دراز به قطر انگشت كه قطر ريشه هرچه به انتها نزديك مي شود، باريك تر مي شود. ميوه جهت تغذيه بيشتر در جاوه و هند پرورش مي يابد.

5-R.Raphanistrum يا فجل بري با طعم تند و گس و هر پاية آن حدود12 هزار دانه ايجاد مي كند، در نواحي مختلف پرورش مي يابد، استفاده درماني زياد ندارد.

6-Cakile maritime(يا رشاد البحر يا فجل الجمل) داراي ريشة باريك دراز، ساقه و برگها بي كرك، گلها بنفش، ميوه خورجيني در نواحي شمال آفريقا و اطراف درياي سياه در ارضي ماسه و تپه هاي شني سواحل مي رويد(65و8)

نوع (پنجم) فجل بري در اهواز، مسجدسليمان، رامهرمز، حميديه، سوسنگرد،‌ آبادان مي رويد. اين نوع ساقه90سانتي، برگها با بريدگي، گل بنفش صورتي، ميوه بنددار و خورجيني دراز چندقسمتي است و هر قسمتي يك بذر و هر خورجين 8بذر دارد كه مورد علاقه شديد زنبوران است.(65)

 

ترب غذاي كم و بلغم زياد دهد و گوهرآن به گنديدن زياد نزديك است و زيانهایی دارد(34و67) براي معده بد است و آروغ آور است.(34، 64) اسراف آن موجب دل پيچه و مضر، سر و حلق است(7و3) در مسموميت با ترب وحشي در بره ها گاستروآنتريت زردي بافتها، كبد ترد و شكننده، مثانه پراز ادرار خوني و در گاوها بي اشتهايي ضعف،‌تهييج و فلج مي دهد. نوع تربچه از گياهان جمع كننده نيترات در حد سمي است وداراي اثرات گواترزايي است و نيز حاوي تركيبات گلوكز اينوليت است(59و21)

و اكثار آن مورث مغص، تعفن اخلاط و مواد شپش و مضر سر و حلق است(6) در سنگ كيسة صفرا بخاطر اثرات تحريك كننده صفرا منع مصرف دارد.(62و67)

مقدار آن از تخم آن يك درم و از آب آن تا سي درم و از جرم آن تا بيست درم(6)

از آب فشرده100-50 سی سی چندبار در روز برای سه روز، در دوز هموپاتیک 5 قطره، یک قرص یا 10 گلبول3-1 بار در روز یا تزریقی2-1 سی سی یک بار در روز زیرجلدی(73

 

الف)طبق نظر حكماي قديم:

 اين گياه گرم و تر و تخم آن گرم است، ترب بادآور و تخم آن بادشكن است. اگر با آرد مخلوط كنند و بر سر مالند، سرمبتلا به داءالثعلب(پسوريازيس) و داءالحيه را موي باز روياند. تخم ترب داروي نقطه هاي گوناگون اندامان و زداينده لكه هاي ناشي از ضربه و لكه هاي سياه پوستي(خون مردگي) است.

ترب و عسل اگر ضماد شود، قرحه پليد و شيري را بركند. تخم ترب با سركه علاج قرحه غانقريا است. تخم آن درد مفاصل را دوا كند و ضربان مفاصل را آرام كند. ترب پخته در علاج سرفه كهنه و هميشگي كيموس غليظ كه  در سينه پيدا مي شود و خناق ناشي از قارچ سمي بسيار مفيد است. آن شير پستان را زياد كند و اگر بعد از غذا بخورند غذا را بدرقه كند و لينت بخشد. آب برگ ترب بندآمدهاي كبد را باز كند و علاج يرقان است. بعضي معتقدند كه برگش هاضم و مغزش دل به هم آور است.(34 و 64)

بعد از طعام هاضم و مخرج رياح و محرك آروغ، نيكو كننده رخسار و زياد خوردن آن باعث روئيدن مو و معيّن قي[1] و اگر با عسل خورند مطبوخ آن جهت سرفه مزمن و آب شاخه هاي او را كه بدون برگ گرفته باشند، جهت اخراج سنگ مثانه و تخم آن مدر بول و شير و حيض و محرك باه و مقي و ضماد آن جهت قوبا[2] و با سركه جهت زخم غانقريا( زخم چركي سيانوزه) و با عسل جهت درد مفاصل و روغن ترب كه از تخم و آب و برگ آن كه در ابتدا بستن ترتيب دهند، بسيار مسخن و جانشين روغن زيتون و بلسان است.(3و6)

در علاج سردردي كه از خمار ناشي است، قبل از هر چيزي بايد معده را تنقيه كرد كه آن نيز يا به وسيلة سكنجبين و تخم ترب يا بوسيلة سكنجبين و افشرة ترب يا آب نيم گرم باشد(34 ج3) در سرگيجه به دنبال پرخوري بايد استفراغ داد و …آب ترب و آب برگ ترب نيز محرك استفراغ مي باشد.(39)

ابن ماسويه گويد: كه برگ او چشم را سود دارد  هرگاه كه بپزند سرفة كهن را سود دارد و اگر پس از طعام خورند طبع را نرم كند و اگر پيش از طعام خورند، طعام را بر فم معده بدارد و قي آرد و سنگ و ريگ كرده و مثانه را بيارد و اگر پارة ترب بر كژدم[3] نهند، بميرد(50)

 در او قوتي است كه ورمها را تحليل كند و آب ترب علت يرقان را سود دارد و نور چشم را زيادت كند و جگر را در پختن آنچه به او رسد از غذا معونت كند و تخم ترب از برگ به قوت زيادت است و اگر با كندر بهم كوفته شود و در گرماوه بر بهق طلا كنند، سود دارد. ترب خود بول را ريزش دهد و مثانه را پاك کند.(5) گرچه میزان غذای آن کم است اما باعث بازشدن مجاری کبد و کمک به هضم غذا می کند.(67)

از حسين بن طوسي در امالي از حضرت علي(عليه السلام) روايت شده كه فرمود:« در ترب ريشه اش بلغم را قطع و طعام را هضم و برگش بول را روان كند»(18)

و نيز از احمدبن ابي عبدا… برقي از حنان آورده كه گفت:« با امام صادق(عليه السلام) بوديم بر سر يك سفره كه به من ترب تعارف كرد و فرمود:« اي حنان ترب بخور كه سه خصلت دارد 1- برگ آن بادها را مي برد 2- آب آن ادرار را زياد مي كند 3- ساقه آن بلغم را قطع مي كند.» و در المحاسن ص524 نيز همين حديث آمده است.(45)

 

ب)طبق نظر نويسندگان معاصر:

 ريشة اين گياه اثر معالجي در درمان يرقان، نرمي استخوان، دفع رسوبات صفرا، شيرة تازه آن براي رفع نزله هاي ششي، سياه سرفه، بيماريهاي كليه و مثانه بكار مي رود. ترب در درمان نقرس، روماتيسم، آرتريت مزمن، آلرژي، اگزما مؤثر است. مصرف آن در رفع حالات نزله اي هضم، اختلال ترشح صفرا در اثر التهاب عضو يا سنگ صفرا بكار مي رود.

در استعمال خارجي پوست ترب سياه اثر قرمز كنندگي پوست را دارد. جوشانده ترب در رفع عوارض سرماخوردگي با قراردادن عضو در داخل اين محلول بكار مي رود.(8و61)

تخم ترب براي بادشكن و نرم كردن سينه و ازدياد ترشح ادرار و تقويت معده بكار مي رود. در هندوچين از خوردن تخم آن در سرطان معده و در استعمال خارجي در موارد ورم پستان در مادران شيرده بكار مي رود.(7)

طبق نظر نویسندگان کمیسیونE آلمان آن فقط در درمان سرفه برونشیتی و شکایات دیس پپسی مورد مصرف دارد. در طب هموپاتیک جهت اختلالات هاضمه و پوست جرب بکار می رود.(73)

از ترب بري(=نوع5) در بيماريهاي روماتيسمي بكار مي رود(8) در درمان از دست دادن اشتهاء تب، سرماخوردگي، سرفه و التهاب حلق نيز بكار مي رود.(62)[4]

 کمک به استفراغ[1]  

 یک بیماری پوستی[2]

 کژدم= عقرب[3]

[4] منابع:

1-قانون ج2ص281                                                    9-قرابادين ص309

2-دكتر زرگري ج1ص216                                          10- ذخيره ج3ص136

3-معارف ج1ص31                                                    11-تداخل گياهان ص210

4-گياهان سمي ايران ص247                                       12-صيدنيه ج2ص940

5-تحفه ص635                                                          13-طب النبوي ذهبي ص175

6- وسايل ج 17 باب10                                               14-الحاوي ج21 ص139

7-گزيده ص105                                                        15- بحار ج66 ص230

8-تطابق نام ها ج1ص223                                          16PDR اثر دیویدهبرص673