کتاب ادب الطبیب – باب دوم
گفتاری در اثر تغییرات سرزمینها در بدن
مسکن جهت بقای بدن لازم است اما موقعیتها و اوضاع آن در زمین های مختلف فرق میکند، بدن ها بر حسب مزاج ها به احوال مختلف نیز تغییر می کند و مزاج سرزمین ها بر حسب حالات طبیعی که در آن هستند فرق می کند.
پس اگر ساکنان آن سرزمین ها بیمار شدند بر طبیب است حالات شهری که در آن ساکنند، بشناسد و مزاج آنها که آنجا است بعضی آیا اغلب گرم و خشک یا سرد و تر یا سرد و خشک یا گرم و مرطوب است.
بقراط اسبابی که بر حالات بدن اثر می گذارند در کتاب امثله اربعه بیان کرده و شهرها را در جهت چهارگانه توضیح داده و بیان کرده که چگونه مزاج این شهر ها بر حالات ساکنین آن اثر می کند.
پس هر کس این امثله که بقراط گفته، فهمید میتواند حال آن مردم را بفهمد که در چه شهری وارد شده برای همین بقراط امر کرده:« هر کس وارد شهری شد که آن را نمی شناسد، باید وضع آن را بشناسد، محل وزش بادهای آن، حرارت و محل وزش باد به آن شهر را بشناسد،» من در اینجا برایت آنچه بقراط گفت حکایت می کنم که گفته:« هرگاه کسی به شهری رسید که از آن خبر نداشت و لازم است در آن بماند، باید در آن تأمل کند و وضع آن را جستجو کند و چگونه وضع آن را با بادها ببینند و محل آفتاب زدن آن را و وضع خانه ها به سوی غروب و بادهای جنوبی شمالی آن را جستجو کند و باز گفته:« به وضع زمین بنگر آن دارای درخت های زیادی است و آب زیاد یا خالی از درخت و بی آب است، آیا در گودی افتاده و ساکت است یا در بلندی و تپه است و سرد است.»
بر کسی پوشیده نیست این گفته نیکو درباره آنچه بقراط در این دو فصل گفته، چون او اسباب تغییرات سرزمین ها را بیان کرده و نیز اثر آفتاب بر شهر در مقابله با طلوع و غروب آن و دوم اثر ورزش بادهایی که شمالی یا جنوبی است در مقایسه با اثر آنها بر بدن مردم بررسی کرده است به درستی که بقراط در سبب اول که تغییر مزاج سرزمین های شرقی یا غربی با علت موثر بررسی کرده، بعد آن سرزمین هایی که در دشت هستند و درخت کم دارند و آنهایی که در معرض باد ها هستند و گرمای آفتاب بیشتر آثار طبیعی را به خود میگیرند و به ساکنین می دهند، آنها که از درختان زیاد پوشیده شده اند وعلت سوم که زیادی آب ها یا خشکسالی آنها را بررسی کرده و نیز ارتفاع شهر در بلندی یا گودی و سر قله های کوه ها و اختلاف آنها از نظر نوع تابش خورشید و گرمای آفتاب و خشکی هوا و و اثر بادها بذ مزاج آن شهر بررسی کرده و به همین سبب مردم شهرها اختلاف اشکال و مزاج و اخلاق و حالات پیدا کرده اند.
بقراط گفته:« در سرزمینهای اوروقی [1]امت های مختلفی هستند که در مقادیر و اندازه و کالبدشان و در شکل و قیافه و شجاعت آنها متفاوت است.»
و نیز اشیایی که در این امور ما قبلاً گفتیم اثر دارد گفته:« و من این را شرح می دهم گویم: اگر کسی در سرزمین کوهستانی مرتفع زندگی کند با آب زیاد با تغییرات و آب و هوایی زیاد، لازم است کالبد آن ها درشت و قوی باشد و دارای شجاعت درندگان و مستعد سختی کشیدن و اینها طبایع گرم تر و بیشتر از بقیه دارند، اما آنان که در مواضع پست و عمیق زندگی می کنند و دشت ها و گرد و غبار از بادهای گرم آنها بیشتر از باد سرد می وزد و بیشتر آب گرم می خورند، هیکل کوچک دارد و ا استخوانی نیست آنها پهن تر و چاقند و موهای آنها سیاه و رنگ رخ آنها اغلب سیاه تر از بقیه که سفیدند و صفرای بیشتر از بلغم بر آنها قلم غلبه دارد.»
و این گفته ها نشان دهنده آن است که پزشک نیاز به شناخت حال سرزمین خود دارد و این گفته بقراط بود و بیشتر در این باره سخن نمی گویم. و این مقدار برای کسی که ذوق یادگیری دارد، کفایت میکند و خود باید بررسی کند آنچه که ما ذکر نکردیم و جهت خدا حمد کند واجب است.
[1] اورقی انطور که حموی در معجم البلدان ص278 گفته یونانی ها زمین را به سه دسته تقسیم می کردند 1)سرزمین مصر ودورش بنام لوبیه 2)شمال یونان بنام اورفی که از غرب وشملا به اقیانوس اطلس واز جنوب به دریای شام وروم از شرق به رودی که از دریاجه ماوطیس به دریای نیطس وخلیج جنب قسطنطنیه میریزد محدود می شودوشاید اروپا امروزی