کتاب ادب الطبیب – باب دوم
القول فی الدماغ
در ابتدا با کمک اصلاح امور حفظ مغز شروع میکنیم چون آن برا فعال حیوانی و انسانی بدن اشراف دارد اما عمل آن برای همه حیوانات نافع عام است و آن حس و حرکت انتقالی اعضا است و اگر این اثبات دماغ بر اعصاب محیطی نباشد که باعث حس و حرکتی اعضاء محرکه می شود، حیوان نه حس دارد و نه می تواند از مکانی به جای دیگر برود.
اما عمل مغز برای انسان با وجود این افعال، آن باعث تمیز و حفظ و ذکر و تخیل انسان هم میشود و این افعال به صورت کامل و تامه صورت نمی گیرد جز در انسانی که او هم کامل است و هم خدای بزرگ او را بر سایر حیوانات، به بهترین مزاج ها خلق کرده، بنابراین گفته شده که مزاج مغز انسان نسبت به سایر مغز حیوانات دیگر بهتر و اعدال تر است.
آن محل قوای نفسانی و ناطقه و الهیه است که فقط خاص انسان است و باعث شریف شدن انسان می شود و با آن علوم را یاد میگیرد و نکات لطیف و دقیق شغل ها را توسط آن استخراج میکند. و چون این عضو که منافع و اعمال زیبایی دارد، واجب است بر هر عاقلی که آن را حفظ کند و مغز برای بدن مثل پادشاهی در سرزمینی است و آنچه از تدبیر و کوشش به مصالح جسم است نسبت به این پادشاه و شهرش باید صورت گیرد، پس همان طور که اگر پادشاه در تمیز امور غافل شد و اهتمامی به خواص وعوام خود نکرد ، حال آن شهر به خرابی می رود، مغز نیز اگر مزاجش به هم خورد یا حال وی بد شد و تمیز مرض از او نیز به هم می خورد تمام بدن و حالات آن به هم میخورد و حفظ مغز جز به شناخت مزاج و طبع آن ممکن نیست.
بنابراین حفظ سلامتی آن باعث حفظ سایر اعضاء میشود، پس بر توای طبیب واجب است که با کمک علم مزاج انسان و تمیز آن از سایر مزاج ها و تشخیص مجاز خاص آن شخص از اشخاص دیگر و علامات و خواص آن به سلامتی یا مرض آن پی ببری و بعد بشناسی آنچه مخصوص هر عضوی از اعضاء بدن است از این صنف تا بتوانی سلامتی آن اعضاء را حفظ کنی و در هنگام بیماری سلامتی آن عضو را به دست آری و بدان که اولا مغز حیوان از آب خلق شده که سر دو تر است و این مزاج مغز حیوان بر بقیه اعضاء اضافه میشود، بنابراین گفته شده که مزاج مغز انسان سر دو تر است و گفته اند که خدای بزرگ مغز حیوان را سرد و تر خلق کرده وگرنه با تصاعد بخارات گرم از اعضاء گوارشی به آن و دوام حرکت آن باعث خرابی آن میشد و مزاج مغز هر انسانی از مردم از سردی و تری مقدارش مخالف سایر مقادیر مزاجهای مغزهای دیگر حیوانات است. بدون شک بر طبیب لازم است که:« مزاج هر شخص را تشخیص دهد و میزان سردی و تری هر مغزی را بشناسد تا بتواند به حفظ آن مزاج که کامل کننده افعال آن مغز است همت گمارد.»
اطباء قدیم بیان کردند که افعال مغز افعال بذاته او است یعنی بدون واسطه از او است و آنها سه عمل است 1) تخیل که آن جزء مقدم است 2) تمیز اشیاء و آن جز وسطی است 3) عمل حفظ و آن جزء آخری است.
و از اعمال مغزی آن است که توسط عصب ثابت از او که به اعضاء می رود، انجام می شود این اعمال دو نوعند1) افعال حسی که حس دید و بویایی و شنوایی و مزه و لامسه 2) افعال حرکتی که به اعضاء منتقل میشود و این کارها به دو چیز در مغز کامل میشود 1) مزاج مغز 2)صحت شکل مغز.
ای طبیب تو را خبر کنم: از جمله کمال این افعال و منافع خوبی و بدی مزاج مغز و صحت یا فساد شکل مغز است تا بتوانی اولا نفس خود را به صلاح آری بعد غیر خود را به صلاح داری.
بدان که مغز کارهایش متغیر است بر حسب شکل آن و اشکال آن تابع شکل همه سر است. پس این را تفقد کن که افعال مغز را بشناسی و نیز حالات مزاج های مغز را بشناسی از روی موهای سر و صورت و از حالات حواس حرکات اعضاء
ای طبیب مزاجت را به اعتدال برسان و آنچه از مزاج ها از اعتدال خارج می شود را قیاس کن و آنچه از آنها دور است و بعد مزاج هر عضو راجداگانه بشناس.
مثلاً درسر1) شکل سر است که نزدیک به اعتدال و گرد است، پر از پیه و چربی است، از جلو و از عقب رشد کرده و از نظر بزرگی و کوچکی هم معتدل است.
از مویی که بر آن می روید از نرمی و خشونت معتدل است و از نظر چسبیدن بهم و پخشی آن متوسط است و از نظر کم و زیادی رنگ (سرخ و سفید) بعد سیاه و در پیری سپید میشود. 2) اعضاء صورت متناسب با مقادیر و ضع آن تغییر میکند 3) دو چشم معتدل ، نه زیاد بزرگ نه کوچک و نه زیاد تند حرکت دارند و نه آرام بلکه به اعتدال است 4) و بینی در طول و گودی و کلفتی به اعتدال است5) گونه ها از نظر قرمزی معتدل و بر این قیاس بقیه حواس را بفهم و سایر اجزاء صورت را قیاس کن بعد از این نظر به اعمال هر عضو این اعضاء کن مثل نگاه کردن چشمان که آنها را قوی و سالم می یابی و نیز نیروی برپایی و شنوایی و چشایی شناخت غذاها به طور صحیح و نیز درک حقیقت چیز های لمسی مثل گرمی و سردی و تری و خشکی آن چه از اینکه کیفیات درک میشوند مثل سفتی و نرمی و خشونت و مشابه آن پس اگر این افعال میخواهید سالم و بی عیب باشد باید اعضاء مربوطه به آن نیز سالم باشند و نیز سلامتی تخیّل و تمیز قوه حفظ.
سلامتی مزاج مغز را با سایر علائم که گفتیم بررسی کن و آن را به حفظ مغز و آنچه باعث تعدیل سلامتی آن میشود به بپرداز.
اجسامی که به مغز وارد میشوند دو دسته اند1)طبیعی 2)غیر طبیعی
آنهایی که غیر طبیعی هستند بحث آنها اینجا نیست مثل امراض ولی لازم است که به امور طبیعی به پردازیم و بشناسیم
ازفروع آنها تا برای تو اصولی که از آنها منشعب میشود بگیرم و بررسی کنم آنچه را که تاکنون نگفته ام و به سبب آن باعث حفظ مغز و سایر اعضاء بدن از درون و بیرون و سلامتی آنها می شود، پس خوب آنها را بفهم و قانون آنها را یاد بگیرید.
امور طبیعی اینها هستند 1)حالات هوا2) حرکت و سکون 3)خوردنی و نوشیدنی ۴) استفراغ و دفع ۵ )احتقان ۶ )خواب و بیداری ۷ )اعراض نفسانیه 8) اعمال و سرزمین ها9) عادات10) قوه بدنی ۱۱ )سن و طبیعت بدن
بدان که مزاج را شناختی و عضوی که می خواهی از اعضاء بدن سلامتی آن را حفظ کنی یعنی مزاج معتدل به نام سلامتی بعد این امور طبیعی را بر حسب طبیعت آن ها و اسباب سلامتی آن ها تعدیل کنی و اگر بیمار شدند اسباب شفاء آنها را از مرض فراهم کنی، پس بیدار شو و آنچه ما در منافع مغز برای تو مثال آوردیم برای بقیه اعضاء بدن به کار ببر اگر قصد تو حفظ سلامتی بدن باشد.
هوای جسمی نرم و خفیفی است و جوهر آن لطیف است و از مشام ها و دهانه های پوست هم وارد بدن میشود چه با اختیار یا غیر اختیار
بنابراین اگر تغییر ایجاد شد تغییر که موافق بدن نیست با سرعت ایجاد و ضرر خود را می زند، پس باید زود از آن دوری کرد و این مثال برای مغز برای سایر حواس صفات آن هم هست.
بهترین هوا آن است که موافق مزاج آن باشد از صفا و پاکی و بوهای فاسده را کسب نکرده باشد، بلکه بهترین و صالح ترین بوهای پاک موافق را گرفته چون خود هوا بویی در ذات خود ندارد.
چون هوا سبک است حرکت آن به سوی بالا است و حرکت آن عرضی است و باعث تغییر مزاج آن میشود و نیز باعث تغییر در بدن ها می شود همانطور که باد های آن ایجاد میکند پس بادهای شمالی باعث تغییر مزاج هوا به سردی و خشکی و باد های جنوبی به حرارت و رطوبت تغییر ایجاد میکنند و باد های شرقی و غربی هر دو مزاج معتدل دارند و این تغییرات بادها اگر مسکن ها رو به آنها ساخته شده باشد، قویتر است و وضع سرزمینها در جهت آنها باشد به خصوص که آن مقابله با محور باشد(شمالی و جنوبی کره زمین باشد). چون گرد و غبار بادها برخاست، آنچه از سرزمین ها و مساکن بین راه آن است، مزاج آنها را به حداکثر و حداقل می رساند، و این را بفهم اگر میخواهی عنایت کامل به حفظ سلامتی فرد داشته باشی و بدان که این بادها اگر معتدل باشند و حرکت آنها هم معتدل باشد، باعث پاکی هوا و پاک شدن از بخارا تی که از اجسام زمینی برخاست است میشود، چه مرطوب یا خشک آنها. بنابراین حرکت اعتدالی هوا و متوسط بین گرمی و سردی و رطوبت و خشکی و جوهر پاک شده بهترین هوا برای بدن سالم است و مثل این آنچه در مغز در اعمال خوب و قوه ی فاعله و صفای حواس در هوای معتدل می بینیم.
پس واجب است که بکوشی که هوای دو فصل دیگر را یعنی تابستان و زمستان را تعدیل کنی و لازم است که هوایی که از اعتدال خارج شده را تعدیل کنی جهت حفظ اعتدال بدن همانطور که قبلا گفتیم بقراط جلیل گفته:« ضد هر چیزی شفادهنده ضد آن است.»
گفتگو در حرکت و سکون موافق بدن های مردم
حرکت انتقالی که باعث حرکت بدن انسان به اختیار خود می شود دو نوع است
1)معتدله که آن گرم کننده بدن است و باعث رشد حرارت غریزی میشود و باعث هضم غذا در معده و یا هر عضوی از بدن میشود با آن حرارت غریزی اعضاء خود را از فضولات باقی مانده از هضم غذا پاک میکند و توسط آن حرارت اعضاء شکلی از غذا را جذب خود می کند و جزء ساختمان خود اعضا میشود
2)مثال دوم حرکت که خارج از حرارت است یا حرکت زیادی است یا کمبود پس اگر حرکت از اعتدال نقصان یافت بر افعالی که گفتیم، بدن نیرو ندارد و اگر این حرکت زیاد تر و افرا طی شد باعث سردی عضو می شود به خاطر زیادی دفع مواد از اعضاء پس بر تو واجب ای طبیب: که این را بدانی و این اصل را یاد بگیری که ورزش و حرکت که نیاز ضروری در حفظ سلامتی اعضا است و نیز در معالجه بیمار ها، برای همین لازم است که وقت آن را بدانی و زمان انجام و ترتیب آن را بدانی و لازم است که تقدم و تأخر هر نوع حرکت را بدانی چون این ورزش برای وجود سلامتی و بقا خود لازم است و جالینوس برای آن حدی قرارداد است و لازم است که تو از گفته های او حکمت آموزی و من برای تو فصلی از قول های او را برایت میگویم،او گفته:« بهترین وقت ورزش وقتی است که غذای دیروز در بدنت باشد و کاملاً هضم شده باشد و دردوموضع آن را ادامه دهی یعنی در شکم و عروق و حالا برای خوردن غذای دیگری، شکم و عروق تو حاضر باشند، پس اگر ورزش را قبل از این وقت انجام دهی یا بعد آن چون تو در این هنگام بدنت از اخلا ط بد پر شده برایت ضرر دارد و وقتی که کسی که بخواهد بول کند، من برای تو حکایت می کنم گفته کسی که در استدلال بر بول کرده حرف دارد در حفظ سلامتی.