کتاب ادب الطبیب – باب دوم
گفتاری در مورد استفراغ و احتقان
نگاه طبیب در امر استفراغ و احتقان بر دو وجه است:
- حاجت به این دو امر جهت حفظ سلامتی2) در امر معالجه بیمار
استفراغ و احتقان در حال سلامتی هر دو طبیعی است و در حال بیماریی عرضی است بنابراین حضرت حق باری تعالی جهت بدن های تغذیه شده، قوه جذب از آنچه که موافق بدن است از غذا ها قرار داده و نیروی دیگری(73) که باعث حفظ آنها در جذب بدن است و آن هضم است، بعد از آنکه آنچه موافق بدن است از آنچه که موافق بدن نیست و زیادی است با نیروی دیگری که در اعضاء خلق شده، دفع می گردد.
پس اگر جسم سالم بود، این قوای چهارگانه در وقت به خصوص خود آن را دفع می کند و اگر کار این قوا در دفع ضعیف شد یا کاری نکرد یا در انجام دفع آن تاخیر کرد از نظر وقتی، دلالت بر مرض بر بدن عارض شده و بر طبیب واجب است که استفراغ و احتقان در تدبیر بدن را بشناسد.
گرچه غذای بدن همه آنچه که انسان خورده، نیست بلکه غذای بدن ما آن چیزی است که شبیه بدن ما می شود و آنچه که شبیه بدن ما نباشد، به صورت فضله و زیادی در بدن می ماند و از اعضاء باید دفع شود، پس خدای بزرگ در هر بدنی که تغذیه می کند مجاریی و راههایی قرار داده که این مواد زیادی را بیرون ریزد با نیروی دافعه در بدن تغذیه شده مثل مدفوع، ادرار و عرق و سوراخ هایی که مواد اضافی هر عضو را از آن بیرون می آید مثل دهان و بینی و گوش ها و سایر سوراخها و منافذی که برای آنها آماده شده است.
و اگر در امر طبق آنچه که گفتیم انجام شد بر طبیب لازم است، شناخت به نوع دفع در بدن سالم داشته باشد، اگر آنچه از بدن به مقدار لازم دفع شد و در وقت مناسب(وقتی که ضرورت طبیعی بدن در دفع و بروز مواد اضافی دارد) به انجام آن اکتفا کند و از کمک به او دست بکشد و اگر دفع این فضولات از رای طبیعی خارج شد بر او واجب است که آنچه از راه طبیعی خارج شده به راه طبیعی دفع برگرداند، اگر طبیب خادم بیماراست.
خروج مواد اضافی بدن از امر طبیعی بر دو گونه است:
1)وجود مواد اضافی دفع شده از بدن بیشتر از آنچه که باید باشد.
2)یا کمتر از آن باشد پس اگر(74) بیشتر از حد طبیعی بود واجب است که آن را قطع کنیم و مانع دفع زیادتر مواد از بدن شویم و اگر کمتر از حد طبیعی باشد واجب است که اسهال بدهیم و باعث دفع آن شویم و طبیب این کار را نمی تواند جز آنکه بداند برای چه آنچه که باید دفع شود،اجنباس پیدا کرده یا برای چه آنچه که نباید جاری شود بیش از حد طبیعی جاری شده است.
و مثال این دفع ادرار کردن است که دو نوع است و آن از موادی است که از بدن باید دفع شود و خارج شدن آن در وقت معلوم است به مقادیر مناسب که بدن از غذاها دفع کرده با کیفیات متشابه که در بدن سالم است و نیز مثل خون در مردان و زنان نیز که گفته درستی است، اگر حیض در زنانی که دارای عادت ماهیانه هست، آن هم یک نوع ماده اضافی است که از بدن باید دفع شود.
ونیز برای طبیب امکان این را ندارد که بدون دانستن موادی که باید دفع شود یا حبس در بدن شود، امر استفراغ را انجام دهد.
پس اگر بداند که دفع مواد که در بدن مانده یا یبوست گرفته یا روشی که مانع از خروج مواد اضافی در بدن ایجاد شده یا نیروی دافعه از دفع مواد ضعیف شده یا جلو دفع آن مواد را گرفته مثل ورم در قسمتی از روده ها، از استفراغ و دفع مواد طبیب بی نیاز نمی شود بدون آنکه بداند کدام شی از بدن دفع می شود.
همانطور که ما در این کتاب ذکر کردیم و برایت روشن کردیم، ای طبیب، تا اصول و فروع آن را بشناسی، آنطور که طبیب های قدیمی در کتب خود گفتهاند، مثلاً بقراط جملاتی در امر استفراغ و حالات آن دارد و واجب است که جهت حفظ سلامتی افراد و معالجه بیماران بر این جملات علم پیدا کنی(75)
بقراط گفته:« آنچه که از بدن موقع شکم روش دفع میشود و استفراغ در کسانی که تهوع دارند، هر دو نوعی از پاک کردن بدن است و باعث نفع بدن و اگر چنین نشود، این امر بر علیه بدن و مضر است»
و نیز خالی کردن رگ ها از آن چه باید رگ ها را از آن مواد اضافی خالی کرد، باعث نفع بدن میشود و اگر چنین نکردند، باعث ضد آن و ضرر به بدن میشود.
بقراط در مقاله چهارم فرمود:« لازم است از داروهایی که باعث استفراغ می شود نوشانده شود تا نفع استفراغ به بدن برسد و اگر استفراغ آن برخلاف این مورد باشد(اضافی) لازم است آن استفراغ قطع شود، ای طبیب: موقع استفراغ از مواد اخلاط زیادی در بدن و فضولات آن، مضطر و مجبوری و یا نگاه به مزاج بدن و عادت و ساخت و زمان و حال و هوا و سرزمینی که در آن است، واجب است روز به روز، به آنها نگاه و تامل کنی وقتی قصد استفراغ داری، تا دفع آنها آسان شود و با سکون آن در بدن ضدیت داشته باشد، به همین علت بقراط دستور به نوشیدن داروی مسهل روده داده تا اخلاط بسوزند و از بدن دفع شوند و جذب دارو و دفع آن آسان شود.
بقراط گفته:« اگر کسی خربق بنوشد و قصد وی تحریک بدن از مواد زیادی و تسکین روده ها باشد.»
و با این حرکات موافق دفع و ورزش معتدل از دفع فضولات و خارج کردن آنها با حمام گرفتن با آب معتدل الحرارت، باعث حظی وافر میشود ونیز روغن مالی(76) و گرفتن خوردنی و آشامیدنی از مواد موافق در استفراغ و احتقان لازم است.
در یادگیری از این امور از کتاب جالینوس و دیگران استفاده کن، چون جالینوس کتابی در این مورد دارد که حاوی ۶ مقاله است به نام کتاب«تدبیر الاصحاء» و تو با خواندن آن به همه هدف هایت در این مورد می رسی.