کتاب ادب الطبیب – باب دوم

گفتاری درباره معده

بعد از توجه  پزشک به اعضای رئیسه یعنی مغز و قلب و کبد، لازم است که او به پاک کردن اعضاء که در خدمت این اعضاء هستند ، بپردازد تا نفع آن به همه بدن برسد، که از همه مهمتر  معده است که آن محل پخت غذا است اگر آنچه در دهان و دندان ها و زبان خوب انجام شده باشد از خرد کردن غذا و آسیاب آن که در آنجا به آن هضم و طبخ نمی گویند بلکه کارهایی است که آشپز قبل از پخت از خرد کردن و کوبیدن مواد غذایی انجام می دهد، است.

پس معده اولین وسیله پخت غذا است در آن مخاط عرضی و مورب جهت گرفتن غذا درون آن در مدت زمانی محدود آن را بپزد و به آن کمک می کند: 1) نیروی ماسکه 2) نیروی مغیره که هاضمه است

و این دو  نیرو کارشان، جذب مواد است و دومی نیروی دفع  برای همین در معده دو راه است 1) جذب مواد از طریق مری 2)  راهی که مواد را به اثنی عشر روده دفع میکند. در معده پایین آن که وسیع تر است و گوشتی، بیشتر پخت و نضبح در آن صورت می گیرد و بالای آن  بیشتر حسی است.

و اگر از آنچه که گفتیم در نفع معده به حق بود بر طبیب واجب است که آن را به اصلاح دارد که اولین اصلاح آن پاک کردن و نظافت معده از آنچه در وی  باقی مانده یا در آن از فضولات عفونی تولید شده، تا بعد غذا به معده پاک وارد شود. چون اولین اصلاح آشپز،  نظافت ظرفهایش و آلات پختن وی است.

بعد از این امور، بهترین امور برای معده و سایر اعضا وارد کردن بهترین و موافق ترین غذاها و نوشیدنی ها و غیره به آن است.

چه این غذا از نظر کمیت و کیفی و چه وقت ورود آن به معده و ترتیب خوردن آن باید موافق باشد، پس اگر غذا یا شراب در مقدار بیش از حد احتیاج وی نباشد یا کیفیت آن از نظر سردی و گرمی با آن معده موافق و رتبه بندی غذا خوردن نیز موافق و درست باشد مثلاً غذایی لطیف زود هضم را قبل از غذا بخورند و غذا را قبلا  از مایعات بخورند و نیز زمان هضم را رعایت کنند و در معده روی هم مرتب  چیزی نخورند همۀ اینها با امور طبیعیه یعنی حرکت از سکون و خواب و بیداری و استفراغ و احتقان و آنچه برای حال معده به صلاح است.  بر طبیب است که به آنها توجه خاص کند.

و نیز آنچه که نیاز است بر طبیب متذکر شد یعنی به امر معده علم پیدا کند و آنچه که ما ذکر کردیم از تمیز کردن آن از آنچه در ایجاد شده و از اخلاطی که در آن به وجود می آید و آن دو نوع است

  • ممکن است به صلاح آن باشد و با غذا نضج گیرد تا به کبد برسد و از آن خون درست شود.
  • اخلاطی که از آن خود ایجاد نمی‌شود و واجب است که کمک به دفع آن از معده شود یا به طریق اسهال یا استفراغ و پرتاب آن به بیرون.

نوع اول که به خون تبدیل می شود آن بلغم است و واجب است که به اصلاح آن اقدام شود و کسانی که از مزاج سرد و تر دارند و کسانی که در معده آنها در غم زیاد به خاطر تخلف در هضم آنها ایجاد می‌شود اینها با خوردن عسل معده آنها را گرم کنیم و از جوارشات و نوشیدن کمی شراب صرف و نظایر آن می توان بلغم را اصلاح کرد.

اما در نوع دوم از اخلاط متولد در معده که به خون تبدیل نمی شود امکان اصلاح آنها نیست از صفرا یا سودا تلخ یا اخلاط صفراوی و سودا و اخراج اینها از پایین با دادن داروهای مسهل میتوان انجام گیرد. و اگر ممکن نبود میتوان با استفراغ از ناحیه فوقانی به بهترین روشی که ممکن است و ما از خداوند توفیق شما را می خواهیم.