فارسي: كافور

علمي: Cinnamomum Camphora

            Laurus camphora

عربي:كافور، شيره فوفل(56)

 

 حاوي كامفر است كه تقريباً از يك كتون اشباع شده، درست مي شود(9). اصولاً كامفر به تركيبات مختلفي اطلاق مي شود كه معرف ستن هاي مربوط به الكل هاي ثانوي به نام كامفول است. اين تركيبات كه نمونه از آنها بورنئول( به فرمول) است. براثر اكسيدشدن يعني از دست دادن كامفورها را بوجود مي آورد. امروزه سنتز كافور از پينن موجود در اسانس تربانتين عملي مي شود كه پينن باعث تثبيت اسيدكلريدريك خشك روي خود مي شود(كلروربورنيل) اين ماده با از دست دادن كلر ايجاد كامفن مي كند كه اگر روي آن ثابت شود كافور بوجود مي آيد.(8و12) بقولي، مواد كامنور، ليمونن، دي پنتن، پي سيمول پينن، ارتودن و سالون است.(7)

درختي بزرگ و هميشه سبز كه از چوب آن، كافور را مي گيرند(9) ارتفاع آن حتي به چهل متر طول و 5متر قطرهم مي رسد، داراي تنه استوانه، شاخه متعدد، بخصوص در قسمت انتهايي ساقه، برگها متناوب، بيضوي، شیاردار نوك تيز، كنار موجدار، چرمي، شفاف در قسمت فوقاني پهنك و گلهاي آن كه در فاصله خرداد و تير ظاهر مي شود به صورت دسته اي مركب از18-15گل نر-ماده است. مادگي گلها شامل تخمدان يك خانه اي، پس از آميزش گل و رسيدن به ميوه اي بصورت سته به رنگ ارغواني مايل به سياه تبديل مي شود.

قاعدة آن محصور در نهنج پايا و سخت باقي مي ماند. دانه اش گوشتدار و روغن‌دار است. در كلية اعضاء درخت كافور سلولهاي ترشح كننده مخصوص و محتوي نوعي اسانس پراكنده است كه از اكسيدشدن قسمتي ازآن كافور حاصل مي شود.(8و12و3) و آن صمغ درختي است كه منبت آن بيشتر در جزاير و سواحل دريا باشد و آن در ميانه جرم آن درخت منعقد شود(5)

گلها در خرداد تا تير دیده میشود و به صورت دسته اي مركب سفید از 18-15 گل نر-ماده و دمگل2-1 ميلي متري، كاسبرگ تخم مرغي، نوك تيز و گوشتي و پرچم5/1 ميلي متري، كيسه هاي بساك پهن، ميله ها هم اندازه، كركدار، بساكها داخلي سربريده، غده بزرگ، متصل به بخش قاعده اي ميله،‌خامه به اندازه تخمدان تك خانه اي، ميوه كروي، قهوه ای گوشتي،10-5ميلي، نازك، توخالي.(71و7و8و12و3و73)

 1-كافور اصلي مشروح در بالا در اراضي رستي ماسه اي مرطوب در ژاپن، فرمز و شرق هند،ویتنام، تايوان و جاوه و سوماترا و چين رشد مي كند.(8و73)

به صورت كاشتني در باغ اكولوژن نوشهر و باغ كشاورزي لاهيجان.(71)

 

كافور با برخي مواد نظير فنيل دي متيل پيرازلون،‌نافتول، كلرال، اسيدسالسيليك، مانتول و سالول، مخلوط مايع و خميري مي دهد. مصرف زياد از حد آن در يك بار باعث مرگ مي شود.(8) مضر باه است و مولد سنگ مثانه و اكثار آن قاطع اشتها و مورث سفيدي مو و بوي آن مورث بي خوابي.(3)

و شربت آن قاطع باه و مفسد معده و قاتل بدن.(3) و آن را نبايد با سقز و صمغهاي سقزي بكار برد.(7) و چون بي خوابي آرد، نبايد مصرف كرد.(39و67) مصرف آن روي پوست آسيب ديده، باعث اثر قرمزكنندگي مي شود و در کودکان شیرخوار ممنوع است(73) دوز کشندگی آن20 گرم است و دوز کمتر از 2 گرم کمتر سمیت دارد(73)

2)مصرف آن در نزديك بيني و بچه ها ممنوع است(خطر صرع). 3) چون در چربي ذخيره مي شود مصرف طولاني آن باعث  سميت مي شود.(62) كاربرد آن پيري زودرس آرد و موي سپيد و سنگ كليه آرد و شهوت را از بين مي برد.(34)

در مصرف داخلي5/0 گرم در روز،‌تدريجاً و لوسيونهاي ضدعفوني كننده آن با الكل كامفر یک دهم به نسبت یک چهلم در الكل 60درجه به صورت مالش يا جهت رفع خارش(بالانولين) روي پوست.(8) قدر شربت آن تا يك دانگ(معادل دو قيراط هر قيراط 16ارزه(دانه خردل))(3) پماد آن که حاوی20-10% کافور دارد می توان استفاده کرد بیش از25% ممنوع است(73)[1]

[1] منابع:

1-مفردات دكتر آئينه چي ص316                                  10-معارف ج5ص85                

2-الحاوي زكريا رازي ج21ص201                                             11- من لا يحضر ص105

3-تطابق نام ها دكتر قهرمان ص248                                             12- قرابادين ص346

4-دكتر زرگري ج4ص335                                                          13-ذهبي(طب النبوي) ص180

5-مفردات دكتر معطر ص400                                                      14-ذخيره ج3 ص202

6-حقايق الادويه ص272                                                             15-رمز الصحه ص49

7- صيدنيه ج2ص290و ص965وص574                                    16-قانونچه ص103

8-قانون ج2ص181                                                                    17-درختچه هاي ايران ص330

9- تحفه ص699                                                                         18-تداخلات گياهان دارويي

19-PDR اثر دیوید هبرص151

 الف)طبق نظر حكماي قديم:

 كافور در درجة سوم سرد و خشك و مفرح و قاطع نزف الدم و رعاف و اسهال حاد و عرق و رافع تشنگي و التهاب جگر و قرحه ريه و دق و حرقه البول( سوزش ادرار) و جميع امراض حاره و مقوي محرورين و ترياق سموم حاره و منوم صاحبان دماغ حار(خواب آور گرم مزاجان) و با مشك و عنبر مقوي حيواني مبرود المزاج و آب گشنيز جهت رعاف(خون دماغ) و با آب كاهو جهت بي خوابي محرورين و با روغن گل جهت اورام حاره و سنون( به دندان ماليدن) آن جهت دندان كرم زده و ذرور( به زخم ماليدن آن) جهت قروح خبيثه و تسكين درد مجرب است(6و3و40) براي زيادي احتلام و كم كردن مني تخم كاهو و گل سرخ و گشنيز خشك و عدس پوست كنده و گلنار و كافور نيم درهم مصرف شود.(39)

در گزش زنبور ماليدن سركه و گل و مالش با بادروج و مرهم سفيداب با هم وزن آن كافور مفيد است و بر روي آن پارچه اي كه در يخ فرو كرده، بيندازند(39)

و چون با آب مورد و سركه و كافور آميخته شود در بيني آيد، خون بيني را باز دارد و درد سر را تسكين دهد و قوت صفرا را كه غالب باشد بشكند و طبع را ببندد و قوت شهوت را قطع كند و دردگرده(=Renal colic) و سنگ مثانه پديدآرد(5) و در قي كردن از پس استفراغ آب انار ترش شيرين دادن و شراب نموده و ضمادي از صندل و مشك و كافور و گل سرخ و آب برگ مورد برفم معده نهاده(41ص177) و در هيضه افراد گرم مزاج ضمادي از صندل و گل مورد و سيب و كافور بر معده نهند، پس از آن كه قي كرده باشند خنك باشد(41) و در درد دندان بعد از رگ زير زبان بزنند و عاقرقرحا و اندكي كافور سوده اندر بن دندان كنند.(41) و درد كبد علاجش، زدن رگ با سليق و دادن شيره كاسني و ماليدن صندل و گلاب و كافور به ناحيه.(52)

ابن ماسويه گفته:« همراه با گلاب براي افرادي كه دچار گرمي شده اند، سودمند است و اعضاء و حس را تقويت كند و مقدار اندكي از آن با داروهاي مخصوص بندآوردن شكم در اسهال هاي صفراوي و مخلوط استفاده مي شود. كافور شكم را بندآرد و باعث پيري زودرس مي شود.(64)

 

ب)طبق نظر نويسندگان معاصر:

 كامفر جسمي است ضد خارش، موضعي و داراي خاصيت محرك و ضد تشنجي است و در صنعت جهت تهيه بعضي از مواد پلاستيكي بكار مي برند.(9)

كافور داراي اثرضدعفوني كننده است و اگر روي پوست اثر داده شود، موجب فراخي عروق سطحي و ايجاد قرمزي و باعث تسكين مي گردد و ترشحات ضدعرق را زياد كرده، موجب كاهش ترشحات شير مي شود و روي غدد فوق كليوي اثر كرده ترشحات آن را زياد مي كند. انقباضات عضلاني مخطط را كم موجب فلج مي شود.

با آنكه اثر كاهش اشتهاء جنسي(در نعوظ دردناك) توصيه شده، اما اثر مسكن آن مورد تأئيد قرارنگرفته است. در قلب،‌در نارسايي ميوكارد، موجب تنظيم ضربان قلب و افزايش دامنه نوسان آن مي شود. و اثر ضدعفوني كننده ضعيف و در استعمال خارجي در خارش جلدي و پانسمان شانكرها و مداواي آبسه هاي سردبكار مي رود(8)

و طبق کمیسیونE آلمان در آریتمی، سرفه، افت فشار و شکایات عصبی قلبی و روماتیسم بکار می رود(73)

در استعمال داخلي بعنوان بادشكن و ضدعفوني كننده ملايم و در صنعت در تهيه بعضي مواد پلاستيكي بكار مي رود(12) در كره از آن بعنوان ضد تشنج و حشره كش در چين بعنوان داروي معرق، بادشكن و آرامبخش و مسكن و ضدروماتيسم بكار مي بردند و در استعمال خارجي براي تسكين درد دندان و با پمادهاي ديگر براي معالجه كچلي بكار مي رود(7)

درهند وچين بعنوان ضد اسپاسم و براي كاهش ترشحات شير بكار مي برند(7) در عطش زياد آب ديابتي ها، يك گرم كافور در 2 ليوان دوغ بتدريج زياد كرد تا به 2 گرم برسد(15) (البته به علت عوارض با احتياط كامل) مصرف موضعي آن در روماتيسم عضلاني، بيماريهاي التهابي و ترشحات تنفسي كاربرد دارد.(62)