کتاب ادب الطبیب – باب دوم

گفتاری درباره خوردنی ها

آن دم که مادر مصالح پنجگانه حواس می گوییم، بهتر است که ما در کلام در اصلاح حالات بدن هم سخن داشته باشیم.

همانطور که قبلاً گفتیم در امور طبیعی امر هوا و امور حرکت و سکون، لازم است که در دنباله آن قول در امور خوردنی ها بر طریق کسی که به طور خلاصه این راه را رفته جملات نافعی گویم که طالب علم را به این مواضع نوشته ها تشویق کنیم.

من گویم: خوردنی ها را که غذا گوییم بر طریق استعاره، غذایی حقیقیه جوهری است که باید از خوردن های پخته اول و دوم و سوم تمیز بدهیم و جدایی از فضولاتی که خورده نشده و بقیه غذا که به فرد خورنده جذب بدنش شده و بر خلاف آنچه که از آن غذا تحلیل رفته و در کمیت زاید شده(60) و اگر چنین شود، شما خوردنی های مختلفی با کیفیات مختلف می یابی، که بر حسب اختلاف حالات آنها بر بدن اثر می گذارند، پس واجب است که جوهر و فصل آن غذا ها را بشناسی و با شناخت معرفت بدن و مزاج طبیعی آن و نیز با شناخت مزاج طبیعی کسی که آن غذا را خورده و به ما به این امر توسط معلم فاضل خود جالینوس در کتاب (فی الاغذیه) آگاهی می یابیم که فرمود:« لازم است که به شناخت امور عنایت داشته باشیم و به تحقیق در غذاها می یابیم که یا دیر هضم هستند یا زود هضم و این امر را قبل از آنکه وارد معده شوند، در اول امر باید بدانیم و جوهر اشیاء که می خوریم یا می می‌نوشیم بعضی تر و بعضی خشک یا بس و بعضی لزج و بعضی برعکس به سرعت تجزیه پذیر، بعضی سوزش دهان و بعضی تلخ یا شیرین یا شور یا گس هستند، بعضی قوای دارویی دارند و نیروی این غذاها به راحتی در جنس داروها وارد می‌شود .»و توجه جالینوس به این امر به این خاطر بود که طبیب باید توجه زیاد به آنها کند و اگر علم این جزء کامل را بداند در بقاء انسان اثر عظیمی دارد.

جالینوس گفته:« برای همین است که علم به قوای غذاها نافع ترین علوم طب است، چون در سایر حوائج و داروها همیشه نیاز بدن نیست، اما حاجت بدن به غذا همیشگی است چه در سلامتی یا بیماریی و زندگی جز با آن امکان ندارد.»

ای طبیب سزاوار نیست بر تو که امر قوای تغذیه و حالات آن را خوب یاد نگیری، آن طوری که در کتاب ذکر شده و اصحابی که تجربه کرده اند فقط بر اساس تجربه به خود نوشته‌اند و تجربه تنها کافی نیست و شما می بینید که اشیایی شبیه هم وجود دارند و اشیایی هستند که بقیه را در یک چیز واحد در بر می‌گیرد و سزاوار نیست که چون در یک مورد شبیه هم هستند در مورد اشیاء; یک حکم کنی حکم عام.

این امور آنکه شما اشیاء ساده ای را می‌یابی یا مدرند یا مسهل و افعال دیگر که بعضی سردند و بعضی گرم و اینها را جالینوس قبلا یاد داده بود و قبل از او علماء دیگر مثل دیوقلیس گفته :«که هر کس فکر میکند که اشیاء مشابه در طعم یا در بویا در گرمی و سردی که مثل هم هستند، قوت و نیروی یکی دارند اشتباه فکر می کند.»

و به این ترتیب انسان در برابر این اشیاء مشابه با قوای مختلف قرار می گیرد و لازم است که هر چیزی عمل خاصی انجام دهد که یا شکم را شل یا ادرار را سرازیر یا نیروی دیگری غیر از اینها دارد که باعث سردی یا گرمی یا شوری آن می شود.

پس اگر به این اصل تمسک یافتی، اشتباه نمیکنی و حق را از دست نمیدهی و لازم نیست که در خرد کردن چیزی از غذا یا دارو از حیث صورت حسی آن به تنهایی تلاش کنی مثل آنطور که با کلم یا عدس می کنی چون اینان بعضی را مسهل کننده و بعضی را یبوست و این به خاطر آن است که هر کدام از این ها ترکیب آنها از دو جوهر یا دو قوه مختلفی ساخته شده، جالینوس گفته:« سبب آنکه عدس در بعضی اسهال و تلیین شکم می دهد و آن را سر جا می آورد و به خاطر آن است که ما توصیف کردیم.»

من مولف گویم: درکتب داروهای مفرده روشن کرده ام که انواع زیادی از داروهایی که ما فکر می‌کردیم مفرده و ساده اند، آنها در اول خلقت خود از جوهرهای مختلفی ساخته شده و قوای متضادی دارند، و ما این خاصیت را در غذاهای زیادی می یابیم مثل عدس و کلم و حیوانات دریایی که پوست خزی دارند، چون طبیعت آنها از قوای متضادی درست شده برای همین است که جرم آن ها سفت و دورهضم است و شکم را بند می آورد، اما آنچه داخل آن است، مرطوب است و شکم را روان میکند، همانطور که در پخت آن ها می یابیم و مرق هر کدام از آنها شکم را روان و جرم آن که سفت است شکم را سفت میکند و نظرات مردم در این مورد مختلف می‌شود.»

همچنین نگاه کن به حالات غذاهای دیگر در حالات معده و شما در بیشتر معده ها حرارت آتشی می یابی، همانطور که اصل خلقت آن در اول چنین بوده یا صفرای زرد که بر غذا می ریزد، در اصل خلقت آن چنین بوده که به روده بریزد و باعث هضم غذا شود پس معده دران حالت گرمی آتشی باعث هضم غذای غلیظ مثل گوشت گاو و امثال آن می شوی اما گوشت های لطیف مثل مرغان و جوجه ها در آن فاسد میشود.

پس لازم است که در غذا ها تجربه کنید که بعضی سریع الهضم و بعضی دیر هضم برحسب حالات آنها در معده و غیر از اینها، بقیه از اعتدال دورند و صحیح نیست که بر غذا ها از هر جهتی قضاوت عجولانه کنی.

لازم است که در امر غذا نظری دیگر اندازیم و آن است که خوردنی ها که بیشتر آنها باعث تغذیه بدن میشوند مثل گندم و جو و برنج و حبوبات و گوشت حیوانات که طعم گوارا دارند و باعث رشد سریع بدن می‌شوند، همگی در تغذیه انسان نقش دارند(63) که اگر خوب باشند باعث اصلاح بدن با غذایت زیاد میشوند اما آنچه از خوردنی های غیر مشابه که برای بدن مغذی هستند آنها غذای محموده و عالی برای بدن درست نمی کنند و اگر خوردن درست را  نفهمی  (تجویز نا بجا)باعث بیماریی میشوند.

بنابراین خوردنی هایی که ترشی آنها یا شوری زیاد با شیرینی زیاد یا قابضی زیاد دارند باعث مرض می‌شوند، پس از این طبایع داروها نیز گاهی بین خوردنی های مشابه یافت می شوند و اگر آنها اصلاح شوند می‌توان به خوبی بدن را تغذیه کرد و ضرری نداشته باشد.

بسیاری از غذاها هستند که باعث اصلاح بدن می شوند مثل آنچه که عسل انجام می دهد و آن باعث اصلاح بدن های پیر با مزاج سرد یا بلغم دارند یا در زمستان یا سرزمین سردسیر زندگی می کنند;میشود.

پس این مطلب را بفهم و با آن بقیه خوردنی ها را به ظاهرهای مختلف قیاس کن و اگر برایت شناخت غذای موافق درست شد، پس از زیادی یا کمبود غذا به شدت پرهیز کن و به حد اعتدال روی آور که برآیت موافق تر و سالم تر است و بر این مطلب بقراط اشاره کرده و گفته:« هرچی زیادی آن برای طبیعت دشمن است و کم آن مورد اطمینان است.» و «نه زیاد سیر و نه زیاد گرسنه باش و غیر از این ها، اگر بیش از مقدار طبیعی باشد محمود نیست.»

بقراط گفته:« هرگاه بیش از حد غذا خوردی، باعث مرض می‌شود و این دلیلی است  بر ضرر زیادی غذا، در امر غذای بدن نگاه به فصل زمانی که در آن هستی بکن که پاییز و تابستان دو فصلی هستند که جسم غذای زیادی نیازندارند اما بهار و زمستان نیاز به غذای بیشتر دارد سخت است که نیاز بدن در تابستان و پاییز زیاد داشته باشد اما احتمال آن در زمستان بیشتر است چون بعد آن بهار است و فصل سوخت و ساز.»

و این گفته جالینوس را تفسیر کرده و گفته:« بدنها در پاییز سرد و باعث جمع شدن مواد غذایی و در بهار شروع به سبک شدن و شلی بدن میشود، شکم ها در زمستان و بهار گرم است به سبب طبع، آن ها و خواب طولانی تر، پس لازم است در این دو وقت که غذای بیشتری خورده می شود به این گرمی غریزی بدن ها در این دو وقت بیشتر است و نیاز به غذا بیشتر می شود.»

ونیز از زمان غذا خوردن هم ضروری است و آن شناخته زمان تغذیه است یعنی که لازم است بدانی که در طی روز و شب، کی غذا بخوری و چه مدت زمان بین دو غذا باشد و شناخت این مطلب برای فرد مهم است وعوامل دیگر مثل سرعت هضم آن و پاک شدن معده ازغذای اول از اخلاط و مفسده و زوائد آن:

و بقراط این مطلب را در کتاب ابیدیمیا در مقاله ششم گفته که غذا بعد از ورزش و قبل از خواب مفید است و گفته:« خستگی و غذا و خواب و جماع لازم است که با هدف و ترتیب باشد.»

و ترتیب آنها ترتیب طبیعی باشد که با کلمه قصد و هدف بیان کرده، بقراط گفته:« بدنی که پاک نشده و مرتب غذا بخورد، برایش شر ایجاد می شود و بسیاری از خوردنی ها با وجود مقدار زیاد از نظر غذایی قلیل هستند مثل بقولات و بعضی با مقدار کم از نظر ارزش غذایی زیادند مثل گوشت حیوانات و از حبوبات سفت، و آنچه بین گوشت هااز جوجه و مرغان و سفیده تخم مرغ است.»

سپس واجب است که بر آنها علم یابی که کدام موافق تر است استعمال کنی بر حسب حاجت و نیز بسیاری از خوردنی ها به سرعت فاسد می شوند و بعضی دیگر به خاطر سفتی آنها دیر فاسد می‌شوند، پس بر طبیب است که این عمل را بداند تا ترتیب غذاها را برای بیمار بگوید(برحسب حال معده بیمار) و لازم است که در بیشتر موارد غذاهای سریع الاستحاله در خوردن مقدم باشند قبل از غذا های سنگین که بخاطر تسهیل نفوذ غذا های سفت به درستی که اول خوردن خربزه و زردآلو قبل از نان و خوردنی های دیگر بهتر و احمد است اما خوردن این غذاها بعد از غذا باعث فساد غذا و معده و اخلاط در معده می شود پس بنگر به دندان ها و گروهی که بیمار در آن است و سرزمین و حالات و عادات او وعلم به همه این موارد واجب است بر کسی که دوست دارد روش نیکو در تغذیه بدن بیمار در پیش گیرد و به این هم تدبیر کند.