مرآت العقول

باب9) ما ینتفع به من المیته

  • از یاران ما از احمد بن محمد بن خالد از محمد بن علی از محمد بن فضیل از ابی حمزه ثمالی که گفت: « در مسجد النبی نشسته بودیم که مردی آمد و سلام کرد و گفت: « تو کیستی ای بنده خدا؟ گفتم: مردی از اهل کوفه، حاجتت چیست؟ گفت: « آیا امام باقر(ع) را می‌شناسی؟ » گفتم: « بلی، حاجتت برای او چیست؟ » گفت : « برای او چهل مسئله دارند که کدام درست و کدام باطل است» اباحمزه گفت: « آیا بین حق و باطل را میشناسی؟ » به مرد گفت: « بلی» گفت: « حاجتت چیست وقتی که فرق بین حق و باطل را می‌شناسی» مرد گفت: « ای اهل کوفه شما قوی هستید وقتی که امام باقر(ع) را دیدید به من خبر دهید».

کلامم با او قطع نشده بود که امام(ع) آمد و دور او اهل خراسان بودند و از مناسک حج از او می‌پرسیدند، چون گذشت تا حضرت(ع) نشست و آن مرد نزدیک او نشست، ابو حمزه گفت: « من نشستم آنطور که کلام او و مردم را بشنوم، چون حوائج مردم تمام شد و به آن مرد روی کرد و فرمود: « تو کیستی؟ » مرد گفت: « من قتاده بن دعامه بصری هستم» امام فرمود: « تو فقیه اهل بصره هستی؟ » گفت: « بلی» امام(ع) فرمود: « وای بر تو قتاده خداوند بزرگ خلقی را ایجاد کرد و بر خلق دیگر حجت قرار داد و آنها میخ های روی زمین هستند و بر امر خدا پایدار و در علم حضرت حق نجیاء هستند و قبل از خلقت آنها خداوند آنها را برگزید و از راست عرش آن خود آنها را فرود آورد» ابوحمزه گفت: « مردم ساکت شد بعد گفت: « خدا تو را تو را به اصلاح دارد، به خدا جلوی فقها و جلوی ابن عباس نشستم ولی اینقدر اضطراب نگرفتم که اینقدر که جلو شما نشستم». امام باقر(ع) فرمود: « وای بر تو آیا میدانید تو کجایی و جلوی چه کسی هستی؟ قران می فرماید: «بیوت اذن الله من ترفع ویذکر فیه اسمه تسبح له فیها با الغدو و آصال رجال لا تلهیهم تجره و لابیع عن ذکرالله» تو آنی و ما آنی و ما آنها هستیم، پس قتاده گفت خدا: « راسمت گفتی و خدا مرا فدایت کند و به خدا اینجا خانه سنگ و گل نیست، بعد گفت: « به من بفرما درباره پنیر، پس امام تبسم کرد و فرمود: « مسائل تو این است؟ قتاده گفت: «مرا  گمراه کرده، فرمود: « اشکالی ندارد، مرد گفت: « شاید آن شیر ده مرده در آن باشد حضرت(ع) فرمود: « اشکالی ندارد، به درستی که شیردان نه عروق و خون دارد و نه استخوان و آن از بین خون و فرت بیرون می‌آید، بعد فرمود: « به درستی که شیرداند به منزله مرغ است که مرده از آن تخم مرغ بیرون می آید، آیا این تخم مرغ را نمی‌خوری؟

قتاده گفت: « نه و نمی‌گذارم کسی هم بخورد» فرمود: « برای چه» قتاده گفت: « چون آن از مرده است» حضرت(ع) فرمود: « اگر این تخم بارور شود و از آن جوجه بیرون آید آیا باز نمی خوری؟» مرد گفت: « بلی» فرمود: « پس چرا تخم را حرام کرده ای و جوجه برایت حلال است» بعد فرمود : « شیردان هم مثل تخم مرغ است» پس پنیر از بازار مسلمین بخرید از دست نماز خوان ها بگیرید و از آن مپرس، مگر آنکه به یک خیلی یقین برایت بیاورند».

 

  • از علی بن ابراهیم از پدرش از اسماعیل بن مرار از یونس از یکی از2 ائمه (صادق یا باقر(ع)) که فرمودند: « پنج چیز پاک است و جهت خلق منافع دارد 1) مایه پنیر و 2) تخم آن 3) پشم آن 4) مو 5)کرک و اشکالی ندارد به خوردن پنیر که مرد مسلمان بسازد و کراهت دارد از مایه پنیری که در ظروف محبوسی و اهل کتاب پنیر ساخته‌اند چون آنها از شراب و میت توقع ندارد (=نجس نمی دانند).
  • از محمد بن یحیی از احمد بن محمد ابن فضال از ابن بکیر از حسین بن زراره که گفت: « نزد امام صادق بودم و پدرم از شیر و تخم حیوان مرده و مایه پنیر می پرسید»، حضرت(ع) فرمود:« همگی پاک هستند، او گفت: « از موی خوک و ریسمان می‌سازند تا از چاه آب بکشند جهت نوشیدن و وضو» حضرت (ع) باز فرمود: « اشکالی ندارد» در این مورد نیز علی بن عقبه و علی بن حسن رباط نیز گفته: «که مو و پشم میت نیز پاک است».
  • در روایت صفوان از حسین بن زراره از امام صادق(ع) که فرمود: « مو، پشم، کرک، پر و ناخن جز میت نیست» و زراره گفت: « پرسیدم از تخم از شکم مرغ مرده بیرون آید؟ فرمود: « از آن نخورید».
  • از علی بن ابراهیم از پدرش از حماد از حریز از امام صادق(ع) که فرمود: « شیر و آغوز و تخم و مو و پشم و سم و ناخن وسم که از گوسفند جدا می‌شود پاک است و اگر بعد از مردن آن جدا کنید آنها را بشویید و با آن نماز بخوانید».
  • محمد بن یحیی از احمد بن محمد از محمد بن یحیی غیاث بن ابراهیم از امام صادق (ع) در مورد تخمی که از پشت مرغ مرده بیرون می آید، فرمود: « اگر تخم پوسته کلفت پیدا کرده، اشکالی ندارد».
  • از علی بن ابراهیم از مختار بن محمد بن مختار و محمد بن حسن از عبدالله بن حسن علوی از فتح بن یزید جرمانی که گفت: « به حضرت کاظم (ع) نامه نوشتم و از وی پرسیدم از پست میت حیوانی که می‌توان گوشت آن را خورد، اگر سر ببریم» حضرت (ع) نامه نوشت: « از مرده انتفاع ممکن از عصب و آنچه از آن می روید مثل پشم و مو و کرک و مایه پنیر و سم و جز اینها چیزی اضافه مکن».
  • محمد بن یحیی از احمد بن محمد از ابن محبوب از عاصم بن حمید از علی بن ابی مغیره که گفت: « به امام صادق(ع) عرض کردم: « فدایت شوم از مرده می توان چیزی استفاده کرد؟» فرمود: «خیر» گفتم: « به ما خبر رسیده که رسول خدا(ص) به یک گوسفند مرده و می شد او فرمود: چرا اهل این گوسفند که نمی‌توانند از گوشت آن بخورند از [اهاب] آن استفاده نمی‌کنند؟»، حضرت (ع) فرمود: « آن گوسفند از سوده دختر زمعه همسر نبی اکرم(ص) بود و آن گوسفند [مهزوار] بود که از گوشت آن استفاده نکردند و آن را ترک کردند تا مرد، پس رسول خدا(ص) فرمود: چرا اهل آن که از گوشت آن استفاده نکردند از[اهاب] آن استفاده نمی کنند یعنی پاک کنند آن را».