مرآت العقول

باب40) الثرید 

1)از علی بن محمد بن بندار از احمد بن محمد از منصور عباسی از سلیمان بن رشید از پدرش از مفصل بند عمر که گفت: « با امام صادق(ع) غذا می خوردیم، پس بر ایمان غذای رنگی آوردند» فرمود: « از این بخور که نزد من چیزی دوست داشتنی تر از ترید نیست».

2)علی بن ابراهیم از پدرش از النوفلی از السکونی از امام صادق(ع) که فرمود: « پیامبر اکرم(ص) فرمود: « اول کسی که غذای رنگی خورد حضرت ابراهیم(ع) بود اول کسی که نان را تکه تکه کرد و ترید درست کرد هاشم بود».

3) عده‌ای از یاران ما از سهل بن زیاد از جعفر بن محمد الاشعری از ابن القداح از امام صادق (ع) که از نبی اکرم(ص) روایت کرده که فرمود: « خدایا برکتم بده در امتم در ترید و «الترید» جعفر بن محمد گفته: « الترید تکه های کوچک نان را در آب خورش و الترید تکه‌های بزرگ نان در آب خویش را گویند».

4) علی بن ابراهیم از النوفلی از السکونی پدرش از امام رضا(ع) که فرمود: « ترید غذای عرب است».

5) علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از هشام بن سالم سلمه بن محرز از امام صادق(ع) که فرمود: « بر شما باد به ترید که من چیز موافق تر از آن نیافتم».

6) محمد بن یحیی از احمد بن محمد از علی بن حکم از معاویه بن وهب از ابی اسامه زید الشحام که گفت: « بر آقایم امام صادق(ع) وارد شدم و او در حال خوردن سکنجبین با گوشت گاو بود».

7) از علی بن محمد بن بندار از احمدبن ابی عبدالله از پدرش از سعدان بن مسلم از اسماعیل بن جابر که گفت: « با امام صادق(ع) بودم، سفره خواست و ترید گوشت آوردند و روغن زیتون خواست و آن را بر گوشت می نهاد و با آن می خورد».

8) محمد بن یحیی از احمد بن محمد از غیاث بن ابراهیم از امام صادق(ع) از حضرت علی(ع) که فرمود: « از سر ترید نخورید و از دور آن بخورید که به برکت در سر آن است».

9)  از یکی از یاران ما از سهل بن زیاد از محمد بن عیسی از امیه بن عمر از امام صادق(ع) که فرمود: « آتش کینه سخت را خاموش کنید با گوشت و ترید».

 

باب الشواء و اکباب

1)از محمد بن یحیی از محمد بن حسن از موسی بن عمر از جعفر بن محمد بشیر از ابراهیم بن مهزم از ابی مریم از الاصبغ بن نباته که گفت: « بر حضرت علی(ع) وارد شدم و در جلوی ایشان کباب بود به من فرمود: « بفرما بخورید» گفتم: « ای امیرالمومنین این برایم ضرر دارد»، فرمود: « بفرما با آن کلماتی که به شما می‌گویم تا با آن به تو ضرر نرساند « بگو بسم الله خیر الاسماء الرحمن الرحیم الذی لایضر مع السمه شیء ولاداء». (پس با ما بخور)

2) از عده ای از یاران ما از سهل بن زیاد از علی بن حسان از موسی بن بکر که گفت: « در مدینه از ضعف خود به حضرت ابا الحسن(ع) شکایت بردم به من فرمود: « آیا تو را ضعیف می بینم» گفتم: « بلی» فرمود:  «کباب بخور» چون از آن خوردم، ضعف از من رفت».

3) از محمد بن یحیی از احمدبن محمدبن عیسی از محمد بن سنان از موسی بن بکر که گفت: حضرت کاظم(ع) به من فرمود: « چرا تو را روی زرد می بینم؟» گفتم: « به من مرض اصابت کرده» فرمود: « گوشت بخور » چون از آن خوردم بعد از یک جمعه مرا دید و من هنوز زرد روی بودم فرمود: « آیا به تو نگفتم گوشت بخور؟» گفتم: « جز گوشت از آن روزی که ام کردی نخوردم» فرمود: « چگونه خوردی؟ » گفتم: « پختم و خوردم» فرمود: «نه به صورت کباب بخور» بعد که خوردم، نزدم فرستاد و بعد از یک جمعه مرا خواست و چون خون در صورتم دید» فرمود: «الآن نعم= حالا شد».

4) علی بن ابراهیم از پدرش از احمد بن محمد بن ابی نصر از عبدالله بن محمد الشامی از حسین بن حنظله از یکی از 2 ائمه که فرمود: « کباب بخور که تب را میبرد».

5) عده ای از یاران ما از احمدبن عبدالله از علی بت الریان بن الصلت از عبیدالله بن عبدالله واسطی از واصل بن سلیمان از درست از امام صادق(ع) که فرمود: « ( وقتی از سر گوسفند ذکری ‌شد) سر موضع پاکی و نزدیک به چراگاه است و دور از آزار و اذیت و چرکی است».