فارسي: باقلا

علمي:Vicia faba

انگليسي:Common hean

فرانسه:Feredes champs

عربي: فول، جرجر، كركر وفابا(از صيدنيه، مخزن، بديعي، الانبيه، عمده الطبيب)(56)

داراي80% آب و 15% آلبومينوئيد،7% هيدروكربن و 3/0% مواد چرب و نوع خشك آن داراي ويسين، ويسيلين، نگوملين، پروتئوز، لگومين و كنويسين(به فرمول به صورت ورقه هاي كوچك در آب جوش و محلول رقيق سود محلول است) و فيتين( به فرمول كه در دانه بقولات بخصوص ذرت نيز يافت مي شود) بصورت گرد سفيد بي بو محلول در اسيدهاي رقيق(8)

 در هر صد گرم باقلا رسيده خشك و خام مواد زير است:

1-آب (9/11%) + پروتئين(25%)+ مواد چرب (7/1%)+ قندها(52%)+ خاكستر(3%)+ كلسيم( 102 میلی گرم)+ فسفر(391 میلی گرم)+ آهن(7 میلی گرم)+ سديم و پتاسيم و ويتامين سي و بي جزئي.(7)

بقول دیگر باقلا دارای 1) مشتقات پیریمیدین(مثل ویسین) 2) لکتین ها(مثل ایزولکتین و 1و3و4 دی هیدروکسی فنیل آلانین) 3) نشاسته 4) پروتئین26% 5) تانن ها2% است.

گياهي است علفي، ساقه شياردار، ارتفاع80-30 سانتي، برگهاي آن25-10 سانتي، مركب از6-2 برگچه گوشتی و سبز سیر، درشت و عاري از پيچك، گلها درشت و سپيد يا گلي، 2-1 سانتي، با لكه سياه رنگ، به تعداد 5-2تايي در كنار هم، ميوه اش نيامي، پوشيده از كرك 10-5 سانتي، ضخيم، قهوه اي، داراي برجستگي محسوس در محل دانه ها است. تكثير آن با شكست بذر كه در زير شاسي خزانه گرفته مي شود در دي و بهمن كاشته مي شود. در محل اصلي در اسفند و فروردين در هواي آزاد كاشته مي شود.(7و8و73)

 باقلا مشروح در بالا در بيشتر نواحي ايران كاشته مي شود.(8)

مصرف تازة آن يا حتي بوي گل آن در افراد با كمبود آنزيم گلوكز 6فسفات دي هيدروژناز باعث بيماريي فاويسم يا ليزگلبول قرمز مي شود كه با يرقان، اختلال روحي، هذيان، اختلال قلبي و حتي مرگ در اطفال رخ مي دهد.(7و8و73)

خوردن باقلا مورث نفخ و ثقل دماغ و فساد ذهن و منجر به افراط است و مصلح آن جوشاندن آن با روغن بادام است.(6و3)

آن هم ايجاد فكر موهن و فراموشي مي كند و هم درمعده ايجاد بلغم(67) سر را سنگيني كند و قوت مفكر را زيان داردو خواب بد نمايد(50) و نفاخ بود و سستي و خواب و كسلاني آرد و چون خشك شود مضرت آن كمتر بود.(72)

مسمومیت: دوز بالای آن باعث استفراغ، اسهال و احساس سرگیجه و هموگلو بینوری و تب و زردی و آنوری در افراد با کمبود GGPD می آورد(73)

 

دم كردة60-30 در هزار گل و سرشاخ گلدار به عنوان مدر، جوشاند20گرم ميوه سبز جهت رفع آلبومين اوري و گردخشك2-1گرم مخلوط در شراب و آب جو براي سنگ و يك مشت برگ در نيم كيلو آب در استعمال خارجي در درد نوك پستان و ناخن.(8)

الف)طبق نظر حكماي قديم:

 آن در درجة اول سرد و تر(نوع تازه) و سرد و خشك(نوع خشك شده) است. پوست آن مجفف(خشك كننده اخلاط) و قابض است و خود مقوي باه و غير سدد و با قوة محلله و منضجه و با رطوبت فضيله و جهت قرحة امعاء و اسهال و قي و تنقيه سينه و شش و تقويت آن و منع ريختن مواد رقيقه از دماغ و تسكين سعال(سرفه) و آب طبيخ آن جهت خشونت حلق و ضماد آن با آرد جو جهت ضربه و ورم پستان و خصوصاً هرگاه با نعناع و سركه بپزند و با حلبه(شنبليله) و عسل جهت تحليل ورم بن گوش و با گل ختمي جهت ورم خصيه و اورام حاره و با پيه خوك جهت نقرس و مجرب و ذرور(ماليدن) آن جهت منع ريختن سودا به چشم و طلاي آن با ربع(وزن) آن فادرزهر گاوي جهت سرخي پلك چشم و ضماد برگ آن جهت سوختگي آتش مجرب و گل آن مسكن حرارت دماغ است.(3و6)

و چون در هاون قلعي سائيده و در آفتاب گذارند خضابي نيكوست و چون باقلا را بكوبند و بر هر عضو كه خواهند بندند، موي در آن عضو نرويد، خصوصاً كه آن موضع را از موي سترده باشند و مكرر ضماد كنند.(6) و در ورم بيضه ضماد آرد باقلا و تخم شنبليله بامي پخته براي ورم بيضه مفيد است(39) و براي چهره گرفته و كدورت رنگ داروي زير مفيد است، بادام پوست كنده و تلخ و آرد باقلا و كتيرا از هر كدام يك كف همه را با ماء الشعير پخته در شب ماليده شود و شستشوي با آبي كه در آن سبوس گندم و بنفشه خشك و تخم خربزه يك كف در شش رطل آب جوشانده، صورت را در بيماريي جرب براق مي كند.(39)

و آن داغ روي را ببرد و در معده دير هضم شود و طبيعت را بر دفع خلطهاي غليظ معونت كند و نفخ شكم ببرد و باه را تقويت كند و ريشهاي تر را خشك كند و درد نقرس را سودمند است و پوست باقلا قابض است و زداينده است امعاء را و هر كه باقلا را با پوست بپزد و با سركه به كار برد، ريش روده را منفعت كند و اسهال و قي را باز دارد و اگر آدمي مجروح شود آرد باقلا را در سركه و عسل بياميزند و بپزند و بر موضع جراحت نهند، سود دارد.(72)

آب پز آن جهت سرفه مفيد و اگر به صورت پماد مالند مانع رشد مو در صورت نوجوانان مي شود.(67) از احمدبن محمد بن ابي نصر از امام رضا(ع) كه فرمود:« خوردن باقلا ساقها را محكم و باعث ايجاد خون تازه مي شود.» و امام صادق(ع) فرمود:« خوردن باقلا ساقها را محكم و ذهن را زياد و خون تازه ايجاد مي كند و دردها مي برد و دردي در آن نيست.»(18و40و45)

 

ب)طبق نظر نويسندگان معاصر:

 باقلا ارزش غذايي زياد دارد ولي ديرهضم است گل آن اثر مدر و ضد تشنج دارد و در دفع سنگ كليه و قولنج كليوي و پيلونفريت اثر دارد. بعضي اثر درماني آن را در التهاب و ورم مثانه ناشي از سنگ و رسوبات فسفاته مؤثر دانسته اند. مصرف آن در رفع روماتيسم و نقرس، آب آوردن انساج بين مردم معمول است.

دانه اش اثر نرم كننده و از بين برنده التهابات بدن و جوشانده اش در شكم روش هاي مزمن ناشي از تحريكات مخاط روده را متوقف مي كند. ضماد آرد دانه در درمان آبسه و جوش بدن و خروج چرك مفید است.(8و73) و در هند ريشه ضخيم آن را در ديورز(ديابت) كه علامت آغاز نفريت نسجي بينابيني است مصرف مي كنند و از سرشاخه آن براي رفع مستي بكار مي برند.(7)[1]

[1] منابع:

1-تطابق نام ها ج1ص73                             8-رمز الصحه ص141

2-دكتر زرگري ج2ص36                            9-قرابادين ص106

3-معارف ج1ص315                                 10-ذخيره خوارزمشاهي ج3ص104

4-صيدنيه ج2ص773                                 11-تقويم الصحه ابن بطلان ص26

5-تحفه ص135                                          12- وسايل الشيعه ج17 باب69 حديث204

6-طب النبوي ذهبي ص117                        13- من لايحضر ص84 و116

7-بحار ج66ص265