کتاب ادب الطبیب – باب دوم

گفتاری درباره کبد

کبد نیز یکی از اعضاء رئیسه است که جهت تولید  خون خلق شده و برای همین است که کبد با نیروی جاذبه خود که خدا در آن خلق کرده، غذای صاف شده، پخته در معده را به خود جذب کرده و در خود نضج دومی را روی آن انجام می دهد و آن را به نیروی مغیره در طی زمان تبدیل می کند که باعث نیروی ماسکه  خون میشود.

بعد این قوه ماسکه را با خون به سوی اعضاء  بدن دفع می کند و از طریق عروقی که در هر عضو شکل آن است به سوء اعضاء می فرستد بر حسب کفایت آنها.

بعد از آنکه آنها را تغذیه کرد و چیزی از آن غذا ماند و مواد گل آلود و اضافی و پنیر و آب مانده آن را نگه می دارد و این خواست خدای حکیم است و خدا کبد را به شکل هلالی خلق کرده و با زوائد زیاد و ظاهر محدب و باطن لاغر و میان تهی تا به این وسیله با ایجاد فرورفتگی و زواید انگشتی خود بر معده باعث گرم کردن آن و کمک به پخت غذا می کنند.

مثل آن برای معده مثل ظرف برای غذا است که در آن غذا می پزند و با نیروی طبیعی کبد که نیروی اولیه است و آن نیروی جاذبه و هاضمه و دافعه دارد و کبد را در همۀ این امور کمک می کند به صلاح وا می دارد.

پس بر طبیب لازم است که به بیمار کمک کند در رساندن غذا و شراب بوی و تمام تقدیرات امور طبیعی وی  بر حسب مصلحتی که قبلا از آن گفتیم.