قاموس مداوا با غذاوگیاه

  اثر دکتر احمد قدامه

انتشارات النفائس بیروت،

 ترجمه دکتر محمد حسین ورپشتی

 

82) الحدید=آهن Le fer (The ferrus)

آهن مثل غذا برای حیوان و انسان از مواد ضروریه است و بدون آن نمی توان از تنفس در رساندن اکسیژن به اعضا استفاده کرد و باعث اضطراب خون و کاهش سوخت و ساز بدن و  اشتها و نزاری صورت میشود. آهن در ترکیبات سرخی خون و گل‌های سرخ وارد میشود. آهن در گلبول ها، مواد اضافی به شکل اسیدهای سیاه مرگ آور (یا دی اکسید کربن) ترکیب وچون به ریه ها رسید, این مواد را رها و اکسیژن را به خود میگیرد و رنگ خون را به سرخی می برد و باعث نشاط در جسم میشود.

آهن در زمین به صورت معدن، در گوشت حیوانات و شیر و مو و عصاره های معده وجود دارد. نیاز هر فرد بالغ به آهن ۱۰ میلی گرم در روز است و زنان حامله محتاج ۱۵ میلی گرم آهن در روز است که بدن به سهولت و سرعت آن را جذب میکند. وجود آهن باعث افزایش ارزش غذایی می شود و اکنون با مخلوط کردن آن به آرد جهت پخت نان و کیک باعث افزایش ارزش آن می‌شود.

دریافت کافی آهن توسط بدن توصیه علمای تغذیه به خوردن موارد زیر است: کبد، کلیه، ماهی، گردو و پسته و بادام زمینی و گندم با پوست، زردآلو و هلو و خرما و موز و انگور و اسفناج و شلغم با پوست و برگ آن و چغندر و هویج و کرفس و کاهو و شیره انگور و کره و تخم مرغ ها.

 

173) الظبی= آهو L antilope (The antilope)

یک نوع حیوان با شاخهای خشک از تیره گاو و که آهو و گاو وحشی از آنها است. انواع زیاد دارد مثل غزل، ظبی، المهاه، و معروفترین آنها غزال الاعفر یا نوع عربی است که در سرزمین شام زیاد است. از انواع ظبی آن پانزده نوع در مناطق مختلف آسیا و آفریقا زندگی می کنند.

نزد اعراب:

اعراب آن را خوب می‌شناختند و اسامی آنها با لطافت تمام شرح داده اند. ظبی اسم جنس آهو است و آن مفرد مذکر است. جمع کلمه «ظباء» و مونث آن ظبیه و بچه آنرا طلا یا غزال گویند و چون راه افتاد به آن رشا و چون شاخ در آورد به آن شادن گویند (= خشف) و چون بزرگ و قوی شد به آن «شعره» گویند و بعد «جذع» چون پیر شد به آن ثنی گویند تا بمیرد همین اسم را دارد. انواع آن بر حسب رنگ

1) نوع آرام که سفید خالص است بیشتر در رمل‌ها می زید 2)نوع حضرا 3) العفر که سفید با رگه های سرخ در بدن است 4) نوع الادم که همین رنگ است اما در کوهها می ریزد.

طبع آن : گفته اند: از جمله طبع آن آنست که چون آبی نیابد از نسیم بهار بو میکشد و از عوض آن آب سیراب می‌شود و اگر او را بخواهند بگیرند، نفس دشمن را اول می‌گیرد اما خود راحت است اما اگر دید طالب او نزدیکش است، با سرعت زیاد می گریزد تا طالب از دست او برود.

گویند او هندوانه اباجهل  می خورد تا ببیند آب آن سرازیر شد و نیز آب نمک دار تلخ با پوزۀ خود می نوشد همانطور که گوسفند آب شیرین را. او داخل لانه اش که خانه خالی درخت ها است جز در حالت مجبوری نمی رود و از آنچه از خود می ترسد با تیزبینی پیگیری می‌کند و در لانه‌اش دوبار می خوابد, موقع طلوع آفتاب و غروب آفتاب, اما اگر آتش را دید از آن غافل می شود و سرگردان می شود. و آوازش در می آید و  بین کبک و آهو آلفتی است و آنها را به تیزبینی وصف میکنند و به سرعت فرار او مثل میزنند و هرگاه  احساس خطر کند و گویند: « لاترکن فلانا ترک ظبی ظله یعنی  آهو وقتی لانه اش را ترک کرد به آن برنمی گردد».

گوشت آن در طب:  در شریعت اسلام خوردن آن حلال و هیچ شاخۀ اسلامی آن را کراهت نداشته اند بلکه آن غذایی حلال پاک است آنطور که در سوره مائده در قرآن آمده: « از تو از غذاهای حلال می پرسند بگو برای شما غذاهای پاک را حلال کردیم،» و کلمه طیبات با آنچه که نفس انسان اشتهاء دارد و باعث پاکی آن می شود و بعضی در منع آن هم داریم گفته اند:

آنها غذا های پاک هستند که در خوردن آنها ضرری وجود ندارد و گوشت آهو از گوشت های پاک  است و نصی به منع خوردن آن نیست و نه ضرری دارد و نه کسی از خوردن آن نفرت دارد. اطباء قدیم گفته اند: « گوشت آهو باعث اصلاح بدن از زیادی رطوبات می شود و سریع الهضم است و کثیر الغذا نیست و لذا صلاح نیست کسی که میخواهد چاق شود فقط از آن تغذیه کند، »اما طب جدید آنچه گفته را در کتاب قاموس طبخ صحیح و قسمت گوشت خرگوش در همین کتاب اورده ایم, مراجعه کنید.